وجه الله قبله است

وجه الله قبله است

کد ثبت علمی:۸۶۴-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۱۰۳

 

وجه الله قبله است

چه اندر کعبه باشى و چه در دیر   ترا قبله است وجه الله و لا غیر 

 ((کل شى ء هالک الا وجهه )) ضمیر ((وجهه )) به حق تعالى راجع است که ممکنات به لحاظ علتشان واجب بالغیرند و منسوب به مبداء واجب اند که حق متعالى به موساى کلیم فرمود: ((اءنا یدک اللازم یا موسى )) و وجه او بُد لازم هر شى ء است . ((فاینما تولوا فثم وجه الله )) که اشیا یعنى ماهیات همه فانیند و وجه او که نَفَس رحمانى وجود است باقى ، است ((خلقتم للبقاء لا للفناء)).

اى بود تو سرمایه و سود همه کس   اى ظل وجود تو وجود همه کس
گر فیض تو یک لحظه به عالم نرسد   معلوم شود بود و نبود همه کس

و این وجه الله واسطه و رابطه هر موجودى با مبداءش است و مى شود که ضمیر راجع به شى ء باشد، یعنى هر شى ء فانى است جز وجه آن شى ء که همان جهت ارتباطش به مبداء فیاض است و این وجه باقى است و مآل هر دو یکى است .
وجه شى ء ظهور و مظهر بروز آثار اوست ، پس به هر سوى روى بیاورى این وجه است و این وجه وجهى است که آن را ظهر و خلف نبود و این عمودى است که اشیا بدو قائم اند.
(نصوص الحکم فص ۲ ص ۳۲)
وجه هر شى ء آن جهتى است که با آن مواجه دیگران مى شود و با ایشان ظهور و تجلى مى کند پس وجه هر کس مظهر اوست پس هر چیزى به جز مظاهر صفات یا اسماء الهیه را هلاک و بوار از جمله لوازم است . و وجود وجه الله است و به هر سو روى کنى جز این وجه نیست بلکه وجود مساوق حق است و به هر طرف روى آورى حق سبحانه مواجه تو است و با تو در آن جهت ظهور و تجلى مى کند. (نکته ۹۷۹)
واجب تعالى با ما سوى معیت قیومیه و اضافه اشراقیه دارد که موجودات در هویاتشان روابط محض اند و فقر نورى اند و تا علت شناخته نشود، معلول شناخته نمى شود، ما راءیت شیئا الا و راءیت الله قبله لذا در هر موجودى اول وجه الله و نور خدا دیده مى شود سپس آن موجود که ((بیده ملکوت کل شى ء)).

دلى کز معرفت نور و صفا دید   بهر چیزى که دید اول خدا دید
گلشن راز
یار بى پرده از در و دیوار   در تجلى است یا اولى الابصار
هاتف

لذا آثار اعیان خارجى در جمیع عوالم از وجود ذى وجود حضرت حق جل شاءنه است .
بر همین اساس است که در هر چیزى وجه الله است که ظهور و بروز دارد یعنى هر کلمه اى از کلمات نظام هستى حاوى حیات ، علم و شعور، قدرت و اراده ، سایر کمالات اوصاف الهیه است ، لذا در بیت بعدى فرمود:

نگارستان عالم با جلالش   حکایت مى نماید از جمالش 

 نگارستان جایى که داراى انواع نقش و نگار و صورتهاى نقاشى باشد، را گویند. لذا نظام هستى را نگارستان عالم و کارگاه نقاشى گویند، که صوره الصور و مصور اشیاء با اسم شریف ((المصور)) به تصویر و صورتگرى آن پرداخته ، و آن را با همه اشکال موجود در آن به بهترین صورت نقاشى نموده است . لذا سراسر صنع دلدار بهشت است و دلربایى آن موجب حیرت مى گردد. باز عوام ، و علماى عوام و عوام علما به دنبال بهشت دیگرى مى گردند. این بهشت برین کشور وجود را ضایع کردند و به دنبال بهشت دیگرى هستند تا در آن خوش بیارمند و از آرامبخشى و جمال این عالم و چهره دلاراى آن بى خبرند.
در این بهشت بدین زیبایى چرا کار بد مى کند که بر او جهنم مى گردد.

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *