تجلیات اسماء و صفاتی و ذاتی چیست؟

تجلیات اسماء و صفاتى   کشاند تا تجلیات ذاتى

فصل هفتم از فصول مقدمه قیصرى را در کشف و انواع آن و تجلیات الهیه شاءنى بسزا است . و در ابتداى فصل دوم آن نیز گوید: الفصل الثانى فى اسمائه و صفاته تعالى ، اعلم ان للحق سبحانه و تاعلى بحسب کل یوم هو فى شاءن شئونا و تجلیات فى مراتب الالهیه و ان له بحسب شئونه و مراتبه صفات و اسماء… هر جا سلطان وجود قدم نهاد عساکر اسماء و صفات در پاى رکاب اویند، ولى دولت اسماء و صفات اقتضى مى کند که براى سالک هر یک از اسماء و صفات علیاى الهى را ظهورى خاص باشد و مطابق با حال وى با مناسبت خاص آن پیاده شود، و در این صورت تجلى مقام و احدیت اسماء است و سالک مطابق با حدوث حالش با اسمى از اسماء الله حشر مى یابد و دولت آن اسم در او تجلى مى کند چه اینکه در باب اول دفتر دل اسم شریف ((کن )) و در باب دوم اسم شریف ((محیى )) و دیگر اسماء متجلى گشت .
البته تجلیات اسماء و صفات را براى هر شخصى مطابق با قابلیت او شاءنى خاص است؛ مثلا چه بسا اسمى براى شخصى جمالى جلوه گرى کند ولى همین اسم براى شخص دیگر بنحو جلال متبلور گردد و هکذا در شئون دیگر. و اسماء الله دائما در تجلى اند زیرا که اسماء الله تعطیلى ندارند، لذا وجودات تعینات خلقیه ته تجلیات الهیه در مراتب کثرت است ، چه اینکه زوال آنها به تجلیات الهیه در مراتب وحدت است .
در چشم اهل توحید تحقق جمیع عوالم غیر متناهیه و حقایق جمیع اشیاء من البدو الى الختم اعتبارات و لحاظات آن وحدت حقه حقیقیه اند که همه مرایا و مظاهر بلکه تجلیات و ظهورات و تطورات و تشئنات او سبحانه اند، کل یوم هو فى شاءن ، هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن .
تجلیات که همان ظهورات است در لسان قرآن مجید و روایات اهل عصمت و وحى که در حقیقت مرتبه نازله قرآن و به مثابت بدن آن و قرآن اصل و روح آنها است ، تعبیر به ((یوم )) شده است . ((کل یوم اى تجلیات و ظهورات ، انفطار موجودات از ذات واجب تعالى و اشتقاق این کلمات وجودیه از مصدرشان که وجود واجب است مى باشد و همگى قائم به اویند به نحو قیام فعل به فاعل . (نهج الولایه از یازده رساله ص ۱۹۳) لذا عارف بالله و سالک کوى حق به هر چه مى نگرد حق را متجلى مى بیند و همه این تجلیات را تجلیات اسمایى و صفاتى او مى داند و این تجلیات اسمائى و صفاتى انسان را به تجلیات ذاتى مى کشاند که تجلیات اسمایى و صفاتى نسیم الهى است ، و لذا در کثرات حق به صورت مثالى ظهور مى یابد.

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی