کثرت عین ربط است

کثرت عین ربط است

کد ثبت علمی:۸۷۵-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۱۱۴

 

کثرت عین ربط است

به این معنى که کثرت  عین ربط است  

چه جاى نقش و رقش و ثبت و ضبط است 

ز ضیق لفظ گفتم عین ربط است  

که وهم ربط هم از روى خبط است

 آن واحد قیوم ، قیم و مصدر همه است و همه به او قائم به اضافه اشراقى ، یعنى روابط محضه آن اصلند، نه اینکه اشیایى هستند که آنان را ربط است ، بلکه عین ربطند به فقر نورى و امکان فقرى .
با نیل به مغزا و سر توحید صمدى قرآنى هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن ، روشن است که واجب الوجود تعالى یکتاى همه است که ((لم یکن له کفوا احد)) و ماسوایش همه فیض اویند. او دائم الفضل على البریه است و چون فیض اویند همه روابط محضه و تعلقات و تدلیات صرفه اند که فقر وجودى دارند و به اضافه اشراقیه حق بر قرارند.

اى سایه مثال گاه بینش   در پیش وجودت آفرینش

و امکان آنها در حقیقت وجودات مفتاقه آنهاست و حقا آنچه در عرصه وجود است و بحث از امکانى که از جهات نسبت است براى سرگرمى است و جز ذات حق و شئون ذاتیه حق در عرصه وجود نیست و وجود جو است و همه جود وجود اوست .
از کران ازلى تا به کران ابدى   درج در کسوت یک پیرهنش ساخته اند
و چون خود صراح و ظاهر است ، ما سوایش همه شئون اویند، و عرصه غیر متناهى هستى جز این بسیط الحقیقه نیست .

همه عالم صداى نغمه اوست   که شنیده چنین صداى دراز

یا من دل على ذاته بذاته و تنزه عن مجانسته مخلوقاته ، یا من کان الحجاب بینه و بین خلقه خلقه .

دیده اى باید که باشد شه شناس   تا ببیند شاه را در هر لباس
رمد دارد دو چشم اهل ظاهر   که از ظاهر نبیند جز مظاهر
محقق را که وحدت در شهود است   نخستین نظره بر نور وجود است
دلى کز معرفت نور و صفا دید   ز هر چیزى که دید اول خدا دید

و غایت قصواى سالکان اسقاط اعتبارات و اضافات است و خروج از عالم پندار و اعتبار که عالم غرور است به سوى حقیقت و دار القرار.
بر مبناى دقیق صدر الحکماء، وجود حقیقت واحده مشککه ذات مراتب است و ماسوى الله قائم به او به اضافه اشراقیه و هم به مراتب عین الربط به اویند به امکان فقرى نورى و ان ما سواه مضاف الیه بالاضافه الاشراقیه مقهوره فى الوحده الحقه الحقیقه على نحو الوحده فى الکثره و الکثره فى الوحده على ما یعلمه الراسخون فى التوحید الصمدى .
ولى روى مبناى ادقّ طائفه جلیله عارفین بالله وجود حقیقت واحده به وحدت شخصى ذات مظاهر است و بنابر هر دو مبنى ممکن بما هو ممکن ، هم ماهیتش اعتبارى است و هم وجودش ((فهو اعتبار فى اعتبار)). ((التوحید اءن تنسى غیر الله )).
پس اگر ما سوى روابط محضند و فقر نورى دارند و او با ما سوى معیت قیومیه و اضافه اشراقیه دارد، ما راءیت شیئا الا و راءیت الله قبله .
لذا در هر موجودى اول وجه الله و نور خدا دیده مى شود، سپس آن موجود، که ((بیده ملکوت کل شى ء)

یار بى پرده از در و دیوار    در تجلى است یا اولى الابصار

و بر همین اساس : هى مرآه ظهوره و المرآه المتجلى فیها فلا حجاب بینه و بینک الا عینک فارفع بما هو همک حتى یظهر لک ما هو المهم .
جناب صدر المتاءلهین فرمود: امکان فقرى موجودات ممکن علت احتیاج به علت که ماسوى الله از آیات و شئون وجود حق صمدى است که عم نواله و وسعت رحمته .

این همه عکس مى و رنگ مخالف که نمود   یک فرو رخ ساقیست که بر جام افتاد

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *