نحن الزارعون

نحن الزارعون

کد ثبت علمی:۸۹۱-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۱۳۰

 

نحن الزارعون

بیا بر خوان تو ((نحن الزارعون )) را   بیابى زارع بى چند و چون را 

اشارت به آیه ۶۴ سوره واقعه است که : اءنتم تزرعونه ام نحن الزارعون . آیا شما از خاک آن تخم را مى رویانید یا ما رویانیدیم ؟! همه عالم کِشت اوست ، که آیات اویند.
(سوره بقره /۱۶۴): ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التى تجرى فى البحر بما ینفع الناس و ما اءنزل الله من السماء من ماء فاءحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابه و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون .
در تفسیر نور الثقلین ج ۵ ص ۲۲۳ ذیل آیه مذکور از سوره واقعه روایتى از کافى نقل کرده است که : فى الکافى على بن ابراهیم عن اءبیه عن ابن ابى عمیر عن ابن اذینه عن ابن بکیر قال : قال ابو عبدالله (علیه السلام ):
اذا اردت اءن تزرع زرعا فخذ قبضه من البذر و استقبل القبله و قل : اءفرایتم ما تحرثون ءاءنتم تزرعونه ام نحن الزارعون ثلاث مرات ، ثم تقول : بل الله الزارع ثلاث مرات ، ثم قل : اللهم اجعله مبارکا و ارزقنا فیه السلامه ثم انشر القبضه التى فى یدک فى القراح .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: وقتى خواستى کشاورزى کنى در ابتدا یک مشت از بذر را بردار و روى به سوى قبله بنما و سه مرتبه بگو: اءفرایتم ما تحرثون ءاءنتم تزرعونه ام نحن الزارعون یعنى این دو آیه را بخوان که خداوند فرماید آیا پس مى بینید آنچه را کشت مى کنید که آیا شما زرع مى کنید یا ما کشتکاریم .
سپس سه مرتبه بگو: بلکه خدا کشتکار ((زارع )) است و بعد از آن بگو: خداوندا این بذر را مبارک گردان و به ما از رزق سالم از این بذر عطا کن ، پس از آن آنچه در مشت دارى را در زمین کشت منتشر کن . چون زارع نظام هستى اوست و چون زرع و کشت هر کشتکارى را با او مناسبت است یعنى هر زارعى بر شاکلت وجودى خود زرع مى کند، لذا در بیت بعد مى خوانى :

 که بر شاکلت خود هست عامل   چه ((کل یعمل )) را اوست قائل 

خود همان زارع اصلى عالم وجود در آیه ۸۴ سوره اسراء، فرمود: ((قل کل یعمل على شاکلته )). اى رسول من بگو که هر یک بر صورت خود عمل مى کنند. و خود نیز از این قانون مستثنى نیست که خودش هم بر صورت و شاکله وجودیش عمل مى کند. لذا عالم بر شاکله و صورت حق آفریده شد. هو الذى خلق السموات و الارض بالحق .
در لطیفه یا موثر ۱۱۸ از مآثر آثار ج ۱ بحث مناسبات مطرح شد که آن را انحایى است ، یکى از آن مناسبات ، مناسبت فیض الهى با حصص وجودى است که فیض الهى فعل الهى است که ماسوى را فرا رسیده است و همین فعل کلام اوست که همه ماسوى گویااند و به تسبیح و ثناء اویند، و دیگر مناسبت هر فرع با اصل است که
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت   بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستى
ان لکل ظاهر باطنا على مثاله .
باز در اصل و فرع دقت بفرمایید: میوه ها از درختان و بوته ها مى رویند درخت و بوته اصل اند و میوه فرع . خوشه انگور را با رز، و هنداونه را با بوته آن چه مناسبتى است و همچنین در دیگرها؟ و اگر چنانچه بین آن نشاءه و این نشاءه سنخیت اصل و فرع و علت و معلول جارى نمى بود، این نشاءه طریق و معلول آن نشاءه قرار نمى گرفت .
پس خودش هم که عامل است ، و ما سوى عمل اویند قهرا بین او و بین افعال او هم سنخیت و مناسبت است و چون در ماسوى بر شاکله و صورت خود عمل کرد و شئیت هر شى ء هم به صورت اوست نه به ماده ، پس صورت عالم ، اوست . فتدبر.

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *