مراتب سیر و سلوک
مراتب سیر و سلوک
مراتب سیر و سلوک
خوشا آنگاهى که در سر فؤ اد است فزون از اوج عقل مستفاد است
مقام فؤ اد فوق قلب است ، یعنى نقطه اوج قلب را فؤ اد گویند که از عقل مستفاد نیز بالاتر است و بحث آن در ابواب سابق گفته آمد.
خوشا وقتى که اندر صحو معلوم مر او را حاصل آید محو موهوم
در مقام صحو معلوم و هواى صاف و زلال حقیقت توحید صمدى قرآنى همه موهومات از هذا، ذاک ، ذلک ، محو مى شود و حقیقت هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن ظهور مى نماید.
همه از دست شد و او شده است اءنا و اءنت و هو، هو شده است
در سفر اول ذات سالک فانى مى شود و سلطان فاینما تولوا فثم وجه الله بر او متجلى مى گردد و در این صورت بر او ((محو)) عارض مى گردد و شطحیات دارد و دیگران در حق او ناپسند گویند.
تا چون عنایت الهیه دریابدش محوش زائل گردد و صحو شاملش شود که اقرار به ذنبش و عبودیتش مى کند پس از آنکه اظهار به ربوبیت کرد، عارف بسطامى گفته است : الهى ان قلت یوما سبحانى ما اعظم شانى فانا الیوم کافر مجوسى فاقطع زنارى و اقول اءشهد اءن لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله .
نکته ۹۱۴ هزار و یک نکته : ((در تتمیم آخر فصل ثالث شرح قیصرى بر فصوص الحکم آمده است که : کما قال امیر المؤ منین (علیه السلام ) فى حدیث کمیل رضى الله عنه : صحوا المعلوم مع محو الموهوم الخ .
و این صحو بعد از سفر ثالث تام مى شود و به بقاء الهى باقى مى ماند و آنگاه سالک در عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت مسافرت مى کند و اعیان و لوازم اعیان این عوالم را مشاهده مى نماید. جناب صدر المتاءلهین در پایان فصل هفتم موقف هفتم الهیات اسفار گوید:
و اعلم اءن من صفى وجه قلبه عن نقوش الاغیار و نفض عن ذاته غبار التعلقات و صقل مرآه عین عقله عن غشاوه الوساوس و العادات و ماتت نفسه عن نفسه و استغرق سره فى بحر جلال الله و عظمته و حشر الى مولاه باقیا ببقائه ((من کان لله کان الله له )) فاذا رجع الى الصحو بعد المحو و خرج الى التفصیل بعد الاجمال و التکمیل و الى الفصل بعد الوصل و التحصیل لتمکنه فى حضره الاحدیه و استقراره فى الحد المشترک الجامع بین الحق و الخلق بل بین الامریه و الخلقیه نفذ حکمه و امره و استجیب دعوته و تکرم بکرامه التکوین و تکلم بکلام رب العالمین ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم . مى بیند که خداست و دارد خدایى مى کند.
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی
پاسخها