سخنی با سالکان کوی دوست

سخنی با سالکان کوی دوست

کد ثبت علمی:۸۷۷-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۱۱۶

 

سخنی با سالکان کوی دوست

بیا یکباره ترک ما سوا کن   خودت را فارغ از چون و چرا کن
به این معنى که نبود ما سوایى   خدا هست و کند کار خدایى

در فصل ششم نور على نور فرمود: ((مهمترین شعب تزکیه ، تطهیر سر دو ذات انسان از شک و ریب در ایمان بالله است که با نور معرفت از ظلمات اوهام و وساوس به در آید و به حلیت توحید حقیقى که توحید قرآنى است متجلى گردد)).
((الهى خوشا بحال عالین ، که جز تو ندیدند و ندانند!)).
((الهى عاشق را ترک ما سواى معشوق ، عین فرض است ، که یک دل و دو معشوق کذب محض است )).
((الهى شکرت که به هر سو رو مى کنم ، کریمه ((فاینما تولوا فثم وجه الله )) برایم تجلى مى کند)).
((الهى همینقدر فهمیده ام که خداست و دارد خدایى مى کند)).
آنکه فرمود: ((نبود ما سوایى )) یعنى توحید صمدى قرآنى است یعنى وحدت شخصى وجود ذات مظاهر باشد که هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن .

به این معنى که او فردیست بى زوج  

به این معنى که او جمعیست بى فوج 

((الهى فرد تنها تویى که ما سوایت همه زوج ترکیبى اند و صمد فقط تویى که جز تو پُرى نیست و تو همه اى که صمدى )).
و مراد از ما سواى او یعنى مظاهر و شئونات اسمایى او که غیرتش غیرى در جهان نگذاشت لاجرم عین همه اشیاء است که بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشى ء منها است .
غیرتش غیرى در جهان نگذاشت   لاجرم عین جمله اشیا شد
قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد لذا دومى بر نمى دارد.

منبع:باب هجدهم دفتر دل-شارح:استاد صمدی آمل

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *