معنای حقیقی یوم

معنای حقیقی یوم

کد ثبت علمی:۸۸۸-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۱۲۷

 

 

معنای حقیقی یوم

ولى این روز خود روز جدایى است   نه هر روزى بدین حد نهایى است
نه هر یومى ز ایام الهى است   چه آن پیدایى اشیا کما هى است

مراد از ((این روز خود روز جدایى است )) یعنى یومى که پنجاه هزار سال است در قوس صعود یا یوم در قوس صعود به هزار سال مقدار او است . و این یوم همان یوم الله است که همه اشیاء در آن یوم با تمام هویتشان ظهور بنمایند.

معناى حقیقى یوم

یسئله من فى السموات و الارض کل یوم هو شاءن (/۲۱ سوره رحمن .)
در لفظ ((یوم )) نیز باید تاءمل کرد که یوم مقابل شب در نزد ما نیست زیرا که شاءن خداوند در مطلق یوم و لیل و در ما قبل عالم جسمانى نیز جارى است و حال این که ((لیس عند ربک صباح و لا مساء)).
بلکه ظهور تجلیات اسما و صفات خداوند است که از این ظهور تعبیر به ((یوم )) شده است .
(نصوص الحکم ص ۴۱۷).
انسان که در این نشاءه نوع واحد است و او را افراد متشابه مى باشد در آن نشاءه که وراى طبیعت و عالم بروز و ظهور ملکات است که از بروز و ظهور تعبیر به ((یوم )) مى شود و از آن عالم به ((یوم تبلى السرائر)) جنس است و او را انواع حیوانات متخالف مى باشد.
(اتحاد عاقل درس ۲۳ ص ۴۲۳).
باطن تو در این نشاءه عین ظاهر تو در آن نشاءه است که ((یوم تبلى السرائر))، در تعبیر به یوم هم دقت شود که یوم هنگام ظهور اشیاء است و یوم اینجا خود ظل یوم آنجا است .
ما تراه بهذه النشاءه   فهو ظل داره الاخرى
(نکته ۴۳ هزار و یک نکته )
جناب حاجى سبزوارى گفته است : ((باطن یوم القیامه سلسله طولیه عروجیه است که مد سیر نور حق است در قوس صعود.))
پس اى عزیز، براى فهم این کلمات عرشى ، بدان که حقیقت انسانى را درجات و مراتب وجودى غیر متناهى است که مظهر اسم ذات غیر متناهى الهى است ، و این حقیقت را استعداد رسیدن به همه کلمات دار هستى در قوس صعود است ، و شئون هر یک از اطوار وجودى وى را حد خاص نیست و بر همین اساس او را همانند عالم و قرآن کریم نهان خانه هاى بى نهایت است که در مقام غیب الغیوبى اش و سر و سر السر او وجود دارد و شناسایى آنها و رسیدن به اسرار وجودیش کار آسانى نیست که عوالم خارجى با همه اسرارش در برابر او ناچیز مى نماید، بلکه همه آنها در انسان منطوى و نهفته اند.
همچنانکه قرآن کریم با همه تفاسیرى که بر آن نوشته شده است در هنگام قیام قیامت کبرى به صورت بکر و دست نخورده ظهور مى کند که گویا دست احدى جز مطهرون بدان نرسیده است ، انسان نیز در قیام قیامت کبرایش که ((یوم تبدل الارض غیر الارض )) گردد مى نگرد که بکر است . و همه نهان خانه هاى نفس او دست نخورده ظهور کرده است و در آن قیامت کبرى جانش ، اندوخته هاى ذاتى خویش را آنطورى که هست مشاهده مى کند که ((یوم تبلى السرائر)) هر شخصى قایم مى کند و این سرائر همان مخفى گاه هاى نفس ناطقه وى است که برایش به دولت اسم شریف ((الباطن )) متجلى مى گردد.
این معنى که در مورد سرائر وجودى نفس گفته ایم یکى از بطون معانى یوم است که مراد از یوم ظرف ظهور تمام حقایق و سرائر وجودى هر شخصى براى خود و غیر خود است .
چه اینکه از بطون معانى آن این است که اسرار وجودى تمام موجودات هستى آن طورى که هست براى انسان مکشوف گردد که جناب خاتم فرمود: ((اللهم ارنى الاشیاء کما هى .)) و مصراع دوم بیت مذکور نیز اشارت بدین معنى است .

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *