بنده حدود سى سال پیش صحبتى با یک ریاضیدان داشتم تا این که کلام کشید به این شکل هندسى قطاع من از او، به خاطر غرض الهى که در نظرم داشتم ، سؤ ال کردم : عزیز من !از این شکل چند حکم هندسى مى توان استفاده کرد ؟
گفت : شاید هفت تا ده تا حکم .
گفتم : مثلا بیست تا چطور ؟
گفت : شاید.ممکن است .
گفتم : دویست تا چطور ؟به من نگاه مى کرد که آیا دویست حکم هندسى مى توان از آن استنباط کرد و توقف کرد.
گفتم : دویست هزار چطور ؟ خیال مى کرد که من سر مطایبه و شوخى دارم و به مجاز حرف مى زنم . بعد به او گفتم : آقا !این خواجه نصیر الدین طوسى کتابى دارد به نام کشف القباع عن اسرار شکل القطاع .
و جناب خواجه از این شکل ، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسى استنباط کرده ؛ یعنى قریب نیم میلیون .
بعد به او گفتم : این خواجه نصیر طوسى که راجع به یک شکل هندسى ، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده ، شما آن کتاب و خود خواجه را مى شناسى ؟
گفت : نخیر.
بعد راجع شخصیت خواجه صحبت کردیم و به او گفتیم : این خواجه وقتى که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشانه به جوار الهى ارتحال مى کند، وصیت کرد:
مرا از کنار امام هفتم ، باب الحوائج الى الله ، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عیبه به خاک بسپارند و روى قبر در پیشگاه امام هفتم ؛ مثلا نوشته نشود، آیت الله علامه این امام است ، حجه الله . قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است . روى قبر من بنویسید: و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید .
و این عالمى است صاحب این همه کتاب در حکمت ، فلسفه ، عرفان ، ریاضیات ، فقه و اصول ، علوم غریبه ، معمارى و مهندسى و بنا کننده رصد خانه مراغه و صاحب زیج ایلخانى و بالاخره خواجه نصیر الدین طوسى و استاد بشر و استاد کل فى الکل . اما در پیشگاه امام هفتم این طور وصیت مى کند که روى قبرش بنویسند.منبع: سیره امامان در اثار علامه حسن زاده املی