امام صادق علیه السلام در آثار علامه ۷

امام صادق علیه السلام در آثار علامه

کد ثبت علمی:۲۷۴-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۱۵۲۲

دستور العمل سیر و سلوکی از اقا امام صادق

شهید ثانى از عنوان بصرى ، که پیر مردى نود و چهار ساله بود، نقل مى کند که او گفت : چند سالى نزد مالک بن انس مى رفتم ، چون جعفر بن محمد صادق علیه السلام آمد، نزد او رفتم و مایل بودم ، همان طور که مزد مالک بن انس براى اخذ علم مى رفتم ، از آن حضرت نیز کسب علم نمایم . روزى حضرت به من فرمود: من خواستاران بسیارى دارم ، لیکن مرا در هر ساعتى از شب و روز اورادى است که باید بدانها مشغول باشم ؛ پس مرا از ورد و ذکرم باز مدار! و همان طور که پیش مى کردى ، نزد مالک رو، و از او کسب علم کن !
(چون این سخن شنیدم ) سخت غمگین شدم و از حضورش مرخص شده ، با خود گفتم : اگر در من خیرى دیده بود: این چنین نمى فرمود.
پس وارد مسجد رسول خدا صلى الله علیه وآله شده ، بر آن حضرت صلى الله علیه وآله سلام کردم . فردایش به کنار قبر پیامبر آمدم و دو رکعت نماز خوانده ، گفتم : خدایا! از تو مى خواهم که قلب جعفر علیه السلام را با من نرم گردانى و آنچه از علم او که باعث هدایتم به صراط مستقیمت شود، روزى ام گردانى !
سپس با ناراحتى به خانه باز گشتم و نزد مالک بن انس نیز نرفتم ؛ چرا که قلبم از محبت جعفر بن محمد صلى الله علیه وآله مملو بود و تنها براى اداى نماز واجب از خانه خارج مى شدم . تا این که صبرم تمام شد و به در خانه حضرت آمده ، اذن ورود خواستم . خادمش بیرون آمد و گفت : حاجتت چیست ؟
گفتم : مى خواهم بر شریف (امام صادق ) سلامى عرض نمایم .
گفت : در حال نماز است .
مدتى همام جا نشستم . پس از اندکى آمد و گفت : بر برکت خدا وارد شو!
وارد شدم و سلام کردم ، حضرت جواب گفت و فرمود: بنشین خدایت ببخشاید!
نشستم . حضرت سر مبارکش را بالا آورد و فرمود: کنیه ات چیست ؟
گفتم : ابو عبدالله .
فرمود: خداوند کنیه ات را ثابت بدارد و توفیقت دهد! اى ابو عبدالله ! حاجتت چیست ؟
با خود گفتم : اگر در این دیدار، حتى جز این دعا بهره اى دیگر نبرم ، باز هم کافى است .
حضرت دوباره فرمود: حاجتت چیست ؟
گفتم : از خدا خواستم که قلب شما را با من نرم گرداند و از علم شما، اندکى روزى ام گرداند و امید دارم که خداى تعالى این حاجت شریف را اجابت فرماید.
فرمود: اى ابو عبدالله ! علم با تعلم حاصل نشود؛ بلکه نورى است که بر قلب آن کس که خداوند خواهد هدایتش کند بتاباند. اگر طالب آنى ، ابتدا در نفس خود: حقیقت عبودیت را جستجو نما و علم را به واسطه عمل بجوى و از خدا فهم و درک را طلب نما! تا تو را عطا فرماید:
گفتم : اى شریف !
فرمود: بگو اى ابا عبدالله !
گفتم : اى ابا عبدالله ! حقیقت عبودیت چیست ؟
فرمود: سه چیز است : یکى این که بنده در آنچه که خدا به او داده است ، مالکیتى براى خود قایل نشود؛ چرا که بنده و غلام را ملک و مالى نیست . مال و ثروت را از آن خدا بداند و طبق اوامر او، آنرا مصرف نماید.
دیگر این که بنده تدبیرى براى خود نداشته باشد.
و شى ء سوم آنکه ، در آنچه در خداوند تعالى امر و نهى اش فرموده است ، خود را مشغول سازد (و از آن اطاعت کند) . پس چون خود را به او تفویض ‍ کند، مصایب دنیا براى او آسان گردد و چون به اطاعت و انجام اوامر و نواهى خداوند مشغول باشد، به ستیز و مباهات با مردم نپردازد.
و چون خدا بنده اى را با این سه خصیصه گرامى داشت ، دنیا و ابلیس و خلق در نظر او خوار شوند و دنیا را براى تکاثر و تفاخر نطلبد، و آنچه را که نزد مردم است ، براى عزت و بلندى مرتبه خود طلب نکند و روزهایش را به بطالت نگذراند. پس این اولین درجه تقواست . خداوند متعال فرموده است : تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فى الارض و لافساد و العاقبه للمتقین .
گفتم : اى ابا عبدالله ! مرا نصیحتى فرما!
فرمود: تو را به نه چیز وصیت مى کنم ، که آن ، وصیت من است براى کسانى که خواهند در طریق خداى تعالى گام نهند و از خدا مساءلت دارم که تو را در عمل بدانها موفق نماید!
یک نصیحت ، در ریاضت نفس است و سه دیگر در حلم و سه نصیحت بعدى در علم . آنها را حفظ کن و سبک مشمار!
فرمود: اما در مورد ریاضت : آنچه را که بدان اشتها و میل ندارى مخور! چون موجب حماقت و بلاهت شود. چیزى مخور جز به هنگام گرسنگى ، و چون خوردى ، از حلالش بخور و نام خدا آور و حدیث رسول صلى الله علیه وآله را به یاد آور که فرمود: آدمى : هیچ ظرفى را بدتر از شکمش پر نکرد. پس اگر لازم شد که طعامى بخورد، ثلثى از شکمش را براى طعام ، و ثلثى را براى آب و ثلثى دیگر را براى نفسش قرار دهد.
اما نصایحى که در حلم است : چون کسى تو را گفت که یکى بگویى ده تا مى شنوى ، او را بگو که اگر ده تا بگویى ، یکى هم نخواهى شنید. چون تو را دشنام دهند، او را بگو که اگر در آنچه گفته اى ، صادقى از خدا خواهم که مرا ببخشاید، و اگر کاذب هستى ، از خدا خواهم که تو را ببخشاید. و چون کسى تو را به سخنى – به فحش و ناسزا – و وعده داد، او را نصیحت و دعا وعده ده !
امام درباره علم : آنچه را نمیدانى از آگاهان بپرس ، ولى براى عیبجویى و آزمایش مپرس . با راءى شخصى ات کارى انجام مده و در تمام مسایل راه احتیاط را پیشه کن . از فتوا دادن فرار کن ، همچنان که از شیر فرار مى کنى . گردنت را پل مردم قرار مده !
اکنون اى ابو عبدالله ! برخیز که نصایحم را گفتم و مرا از وردم باز مدار! چرا که من به نفس خود ضنینم .والسلام على من اتبع الهدى .

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *