اشعار علامه ۲۶

اشعار علامه

کد ثبت علمی:۱۳۴-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۱۳۸۲

حدیث عشق‏

 

همى هواى تو دارم بسر دقیقه دقیقه‏

 که در لقاى تو دارم سفر دقیقه دقیقه‏

 بدین امید سر آید شبم که در سحرش‏

 مگر به روى تو افتد نظر دقیقه دقیقه‏

 خیال وصل توام ار نبود آب حیاتم‏

 فغان ز آتش سوز جگر دقیقه دقیقه‏

 چه خون دل که خورد باغبان تا که دهد

 نهال باغ امیدش ثمر دقیقه دقیقه‏

 چگونه رسم قرارم بود که از رسمت‏

جهان شود همه زیر و زبر دقیقه دقیقه‏

چه طلعت است که هر جلوه اش ببار آرد

 دوباره عالم بى حد و مر دقیقه دقیقه‏

 چه ملکت است که با نظم خاص از هرسو

 قواى بى عدد آید بدر دقیقه دقیقه‏

هزار مرحله را پشت سر نهادم و دارم‏

هزار مرحله خوف و خطر دقیقه دقیقه‏

دل فگار من و زلف چنبرین نگارم‏

کند حکایت از یکدگر دقیقه دقیقه‏

 که قدر لذت سوز و گداز را داند

 فتد چو مرغک بى بال و پر دقیقه دقیقه‏

بکام دل برسیدن شگفت پنداریست‏

که میزند به تن و جان شرر دقیقه دقیقه‏

بطوف کعبه عشق است آسمان و زمینش‏

چنانکه انجم و شمس و قمر دقیقه دقیقه‏

نه ساز عشق که با عقل و نفس دمساز است‏

بر قص آمده کوه و کمر دقیقه دقیقه‏

حدیث عشق اگر خواهى از حسن آموز

که درس عشق نماید زبر دقیقه دقیقه‏

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *