چرا عالم طبیعت را جهان میگویند؟
چرا عالم طبیعت را جهان میگویند؟
دمادم در جهیدن هست آرى که یک آنش نمى باشد قرارى
در چمن اول از دشت اول گشتى در حرکت آمده است :
لفظ ((جهان )) در زبان فارسى اسم فاعل از جهیدن است چون چمان از چمیدن و دوان از دویدن . شیخ اجل سعدى گوید:
یکى پرسید از آن گمگشته فرزند که اى روشن ضمیر پیر خردمند
ز مصرش بوى پیراهن شنیدى چرا در چاه کنعانش ندیدى
بگفت احوال ما برق جهان است دمى پیدا و دیگر دم نهان است
گهى بر طارم اعلى نشینیم گهى تا پشت پاى خود نبینیم
و به همین مناسبت عالم طبیعت را جهان گویند که یکپارچه حرکت و متحرک است و حرکت و متحرک در اینجا یکى هستند – یعنى جهان یک حرکت است -؛ چنان که در توحید مفضل آمده است که دانایان یونان عالم را ((قوسموس )) مى گفتند – یعنى یکپارچه زینت و زیبایى – و اگر طبیعت نباشد حرکت تحقق نمى یابد زیرا که مفارقات برتر از آنند که حرکت بدانها نسبت داده شود. و آن که در صحف عرفانیه گویند که عالم مطلقا از حرکت حبى بوجود آمده است به معنایى است که بحث آن در پیش است .
و به تعبیر رائج روز: مدار جهان آن فآن بر ((شدن ))؛ است که هر دم صورتى و پدیده اى از قوه به فعل مى رسد، نه این که مدار جهان بر ((بودن )) باشد، بدین معنى که هر فعلیت ثابت بدون شدن است.
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح استاد صمدی آملی-باب هجدهم
پاسخها