چرا از خود نرستى ؟
چرا از خود نرستى ؟
عالم شکارگاه آفریده شده
تهى دستى در این بازار هستى نمى دانم چرا از خود نرستى
برون آ یکسر از وسواس و پندار که تا بینى حقیقت را پدیدار
عالم شکارگاه آفریده شده و انسان نیز شکارچى ؛ و تور شکار هم به انسان داده شده است از تو حرکت و از خدا برکت ، با حواس خمسه ظاهرى عالم طبیعت به شکار وى در آید و به دام او افتد، و با قوه خیال عالم مثال منفصل به تور او در آید، و با قوه عقل عالم عقول و مفارقات را شکار کند و با دل دلدار را و سپس خود به شکار حق در مى آید که حق دلبر او مى گردد و با اسماى جلالى خود بساط دل را جمع مى کند که هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن .
باید تن به عرفان عملى داد تا به مراد دل رسید. اما راههایى که براى رسیدن به حقیقت است را در ابیات بعدى بیان مى کند.
منبع:جلد دوم دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی
پاسخها