مثال موج و دریا در وحدت وجود سخت سست است

مثال موج و دریا در وحدت وجود سخت سست است

کد ثبت علمی:۸۷۴-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۱۱۳

 

 

مثال موج و دریا در وحدت وجود سخت سست است

مثال موج و دریا سخت سست است   مثال یم و نم هم نادرست است
ولى چون نیست ما را راه چاره   تمسک جوییم از آنها دوباره

((الهى موج از دریا خیزد و با وى آمیزد و در وى گریزد و از وى ناگزیر است .
انا لله و انا الیه راجعون .
الهى هب لى کمال الانقطاع الیک و اءنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک .
عن امیر المؤ منین (علیه السلام ): ان لله تعالى شرابا لاولیائه اذا شربوا منه سکروا و اذا سکروا طربوا و اذا طربوا طابوا و اذا طابوا ذابوا و اذا ذابوا خلصوا و اذا خلصوا طلبوا و اذا طلبوا وجدوا و اذا وجدوا و صلوا و اذا وصلوا اتصلوا و اذا اتصلوا لا فرق بینهم و بین حبیبهم (جامع الاسرار ص ۲۰۵) تمامت همت اعاظم از حکما و مشایخ از عرفا آن است که حقایق ملکوتیه و القاءات سبوحیه را به قالبهاى الفاظ بیان کنند و حالى که الفاظ هم همانند روازن اند که از آن حقایق بصورت علامت و نشانه اى حکایت مى کنند چون الفاظ از این سوى برخاسته است ، چه اینکه اولیاء الله هم در کسوت الفاظ معانى آنسویى را بیان فرموده اند پس خواننده باید بداند که معانى الفاظ را مراتب است که از این مرتبه نازله باید بسوى حقایق و مراتب عالیه سفر کرد تا بدانچه که اصل است دست یافت .
اگر عارفى و یا حکیمى مثال دریا و قطره ، یا مثال دریا و نم ، یا خورشید و شعاع آن ، یا مثال ظل و ذى ظل ، ظاهر و مظهر، علت و معلول ، اثر و موثر، و امثال اینگونه تشبیهات را بکار مى برد نباید هو هو به دنبال این مثالها رفت و واقع حق و خلق را آن طورى که هست از این مثال ها فهمید و در تمام جهات بدینها مقایسه نمود. لذا اگر مثالها را بخواهید به تمام جهات در ممثل پیاده کنید قهرا سست بنظر مى رسد مگر آنکه به مقدار وجه شبه اکتفا شود که در حقیقت تمثیل براى مطلب آوردن براى آن است که خواننده را از مثال بسوى ممثل مسافرت دهند تا خواننده خودش به ممثل آنطورى که سعه وجودى خود اوست دست یابد.
در رساله شریف ((اعتقادى )) مولایم آمده است :
((اعتقاد من این است که الفاظ به منزلت امارات و روازن معانى اند، و براى رساندن تمام حقیقت معانى کافى نیستند، جز این که عقل به کمک این علائم و امارات و روازن معنى واقعى را ادراک مى کند)).
مراد از مثال موج و دریا، یا یم و نم نه بدان جهت است که خواسته باشند کثرت را مطلقا بردارند بلکه مراد آن است که کثرات ، ظلمانى نیستند که نورانى اند و همه دارند او را نشان مى دهند.
جناب صدر المتاءلهین در فصل بیست و هفتم از مرحله سادس اسفار مى فرمایند: ان اکثر الناظرین فى کلام العرفاء الالهیین حیث لم یصلوا الى مقامهم و لم یحیطوا بکنه مرامهم ظنوا انه یلزم من کلامهم فى اثبات التوحید الخاصى فى حقیقه الوجود و الموجود بما هو موجود وحده شخصیه اءن هویات الممکنات اءمور اعتباریه محضه و حقایقها اءوهام و خیالات لا تحصل لها الا بحسب الاعتبار حتى اءن هولاء الناظرین فى کلامهم من غیر تحصیل مرامهم صرحوا بعدمیه الذوات الکریمه القدسیه و الاشخاص الشریعه الملکوتیه کالعقل الاول و سائر الملائکه المقربین و ذوات الانبیاء و الاولیاء و الاجرام العظمیه المتعدده المختلفه بحرکاتها المتعدده المختلفه جهه و قدرا و آثارها المتفننه … و ما یتراءى من ظواهر کلمات الصوفیه ان الممکنات امور اعتباریه او انتزاعیه عقلیه لیس معناه ما یفهم منه الجمهور ممن لیس له قدم راسخ فى فقه المعارف …
چون از ظواهر کلمات صوفیه که گاهى عالم را به خیال ، یا امواج دریا، و امثال اینگونه تشبیهات بیان نموده اند، دریافته اند که آنان ما سوى الله را معدوم و هیچ مى دانند و وجود را شخص واحد منحصر به فرد واجب الوجود مى پندارند و براى غیر حق تعالى حقیقتى قائل نیستند.
لذا در ص ۱۵ رساله لقاء الله از هشت رساله عربى آمده است که :
و اعلم ان البحث عن وحده الوجود تاره یتوهم ان الوجود شخص واحد منحصر بفرد هو الواجب بالذات و لیس لمفهوم الوجود مصداق آخر، و غیره تعالى من الموجودات کالسماء و الارض و النبات و الحیوان و النفس و العقل خیالات ذلک الفرد اءى لیس سوى ذلک الفرد شى ء و هذه الموجودات لیست اءشیاء اءخرى غیره کماء البحر و امواجه حیث ان تلک الامواج المختلفه فى الکبر و الصغر لیست الاماء البحر، الا ان اختلاف الامواج و کثرتها یوهم انها موجودات بحیالها غیر الماء فهذا التوهم مخالف لکثیر من القواعد العقلیه الحکمیه الرصینه المبانى ، لانه یوجب نفى علیه الحق ، و معلولیه الممکنات حقیقه و عدم افتقار الممکنات راءسا، بل یوجب نفیها اءصلا، و بالجمله اءن مفاسدها کثیره عقلا و شرعا و لم یتفوه به اءحد من الحکماء المتاءلهین و العرفا الشامخین و نسبته الیه اختلاق کبیر و افک عظیم .
پس احدى از حکما و عرفاى الهى کثرت را هیچ ندانسته است و اگر به موج و دریا تشبیه نموده اند بدین معنى که دریا به صورت امواج متکثره ظهور کرده است و شدت افتقار ممکنات به حق تعالى همانند شدت احتیاج امواج به دریا است مثلا یا شبیه همین معنى را اراده کرده اند.

منبع:باب هجدهم دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *