فکر چیست ؟

فکر چیست ؟

کد ثبت علمی:۲۸-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۱۲۷۵

عامه مردم هر انتقال نفس را اگر چه از صورتى جزئى به صورتى جزئى دیگر باشد , و انتقال نیز به هرنحوى بود,فکرگویند.

و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که افضل العباده ادمان التفکر فى الله و قدرته

فکر چیست ؟

عامه مردم هر انتقال نفس را اگر چه از صورتى جزئى به صورتى جزئى دیگر باشد , و انتقال نیز به هرنحوى بود,فکرگویند.مثلا شخصى را که باخیالات خودمحشورست گویند درفکرفرورفته است.اما فکرمنطقى حرکت علمى عقلى است و فقط در معقولات جارى است که نفس ناطقه از مطلبى علمى اجمالى به سوى مبادى آن حرکت عقلى مى کند, و دوباره ازهمان مبادى به سوى همان مطلب بتفصیل بر وجهى خاص حرکت عقلى میکند, و این حرکت معد نفس است که صورت علمى عقلى از مبدء قدسى بر او افاضه شود .

قال الله تعالى : الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم و یتفکرون فى خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطل ( آل عمران ۱۹۲ )

در کافى از امیرالمؤمنین امام على علیه السلام روایت شده است که : ان التفکر یدعوا الى البر و العمل به , و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که افضل العباده ادمان التفکر فى الله و قدرته . و از امام هشتم على بن موسى الرضا علیه السلام روایت شده لیس العباده کثره الصلوه و الصوم , انما العباده التفکر فى امر الله عز و جل.

شیخ رئیس در پاسخ نامه ابوسعید ابوالخیر که از شیخ دستور العمل درخواست کرد نوشت : فلیکن الله تعالى اول فکره و آخره , و باطن اعتباره و ظاهره.

شیخ اشراق سهروردى چه نیکو گفته است : ((الفکر فى صوره قدسیه یتلطف بها طالب الاربحیه , و نواحى القدس دار لا یطاها القوم الجاهلون , و حرام على الاجساد المظلمه ان تلج ملکوت السماوات فوحد الله و انت بتعظیمه ملان , و اذکره و انت من ملابس الاکوان عریان , و لو کان فى الوجود شمسان لانطمست الارکان , و ابى النظام ان یکون غیر ما کان))

یعنى فکر را در صورت قدسى داشتن بسبب لطافت طالب نشاط و شادابى خواهد بود . نواحى قدس جاى پاى نادانان نیست . ورود در ملکوت آسمانها بر اجساد تاریک حرام است . پس در یکتایى خداى چنان باش که آکنده از بزرگداشت او باشى . و به یاد او بگذران بدان سان که از جز او عارى باشد . اگر در وجود دو خورشید باشند ارکان نابود مى شوند . و نظام هستى جز این که هست نتواند بود . همین راه وحدت صنع را , ارسطو در جاى دیگر پیموده است که عالم یک عالم است ( با اعضاى مختلف مثل انسان , و این دلالت بر وحدت خالق آن مى کند . و در کتاب ما بعد الطبیعه نیز فرموده است که وحدت عالم دال بر وحدت مبدا آن است .

منبع : قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *