عاشقی با انسان کاملی (امام زمان )

عاشقی با انسان کاملی (امام زمان )

کد ثبت علمی:۸۸۴-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۱۲۳

 

عاشقی با انسان کاملی (امام زمان )

بدیدارش شب و روزت بسر کن   وگرنه خاک عالم را به سر کن 

سراسر نظام هستى و کلمات کتاب وجود جلوه هاى رخ ساقى انسان کاملند که :
این همه عکس مى و نقش مخالف که نمود   یک فروغ رخ ساقى است که بر جام افتاد
او را وحدت سعى است که وحدت عددى هم از شئون وجودى اوست .

بوصلش عاشقى مى باش صادق   منافق را جدا کن از موافق
ز عاشق آه و سوز و ناله آید   که عشق و مشک را پنهان نشاید

عاشقى پیداست از زارى دل   نیست بیمارى چو بیمارى دل 

و مصراع دوم بیت اخیر ضرب المثل است که ((عشق و مشک را پنهان نشاید)) زیرا که در عشق آه و سوز و ناله آثار اوست و در مشک بو دادن اثر اوست که هیچیک از این آثار را نمى شود پنهان نمود.
در غزل ((کعبه امید)) در ص ۵۱ دیوان آمده است :

محبوب من که دائم باشم به گفتگویت/معشوق من که دائم هستم بجستجویت
آیا شود که روزى ، روزى شود حسن را/حسان گونه گون و الطاف نو بنویت
بشنیده ام که خویت ، چون روى تست دلکش/اى من فداى رویت اى من فداى خویت
آیا شود که روزى با چشم خویش بینم/آن قامت رسا و رخساره نکویت
ایکه به لیله القدر کروبیان بالا/اسرار هر دو عالم گویند مو بمویت
آیا شود که روزى این عاشق وصالت/دستى رساند اندر دامان مشکبویت
اى کعبه امید خوبان درگه عشق/چون تو خدیو باشى خود آبرو خدویت
آیا شود که روزى اندر برت حسن را/گویى چه خوش رسیدى اینک بآرزویت

این غزل در مورد حضرت بقیه الله عجل الله تعالى فرجه الشریف است .
و مصراع دوم بیت ما قبل آخر بدین معنى است که در خطاب به حضرتش عرض مى شود که اى کعبه امید خوبان درگه عشق آیا مى شود که تو امیر و پادشاه باشى و آب دهن تو آبروى ما باشد؛ زیرا ((خدیو)) امیر را گویند و ((خدوى )) آب دهن .
نکته اى قابل دقت آنکه در این باب انسان کامل را در همه مشاهد، شاهد یافته ایم ، چه اینکه در باب شانزدهم از بیت ۳۶ به بعد او را غایب نیافته ایم بلکه خود را در برابر نور خورشید حضرتش در غیبت دیده ایم ، و لذا در غزل کعبه امید دیوان از محضر عرشى حضرتش به صورت عجز و تضرع و زارى درخواست مى نماییم که ما خودمان از غیبت و دورى به در آییم تا دائما به حضور انور حضرتش تشرف داشته باشیم . یعنى دورى و هجران از ناحیه خودمان است نه از جانب حجه الله فى العالمین که مظهر اسم شریف ((شهید)) حق تعالى است .
پس شاید به نظره اولى بین ابیات باب هفدهم با غزل کعبه امید یک نحوه تعارضى مشاهده گردد ولى با دقت در بیت ۳۸ باب ۱۶ معلوم مى شود که غیبت داشتن حضرت بقیه الله مربوط به مریضى است که در ما متحقق است و این بیمارى آن است که سَبَل بر دیدگان ما چیره گشته که خورشید عالمتاب انسان کامل عصر خود را نمى بینیم لذا مصراع دوم بیت ۱۳ باب ۱۷ فرمود که برو و در پى درمان این مریضى ات باش .
علت این مریضى که در باب ۱۶ مطرح شد در پایان باب هفدهم بیان فرمود که علتش با نامحرمان حشر و آشنایى داشتن است و از خواص نفس ناطقه آن است که چون مجرد است به هر چه که روى آورد خو مى گیرد و لذا آنکه با نامحرم به جان انسان کامل خو گیرد از وجود نورى انسان کامل که شاهد در همه مشاهد است بى بهره مى گردد. و در باب هجدهم نیز مراد از این نامحرم تبیین مى گردد که از بیت نهم به بعد آن باب باید طلب نمود.

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *