رقیه جف القلم چیست؟

رقیه جف القلم چیست؟

کد ثبت علمی:۷۹۵-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۰۳۴

 

بخوانم رقیه جف القلم را   بپوشانم سر بئر العَلَم را

 

((رقیه )) افسون و تعویذ و دعا را گویند و جف القلم حاکى از خشک شدن آن است که دیگر نمى تواند بنویسد. لذا اصطلاح شد که دعاى خشک شدن قلم را باید خواند. ((بپوشانم سر بئر العَلَم را)) کنایه از اینکه دهن را ببندم و از سخن گفتن باز ایستم . و نیز ((بئر العَلَم )) اشارت است به حدیث معروف ((بئر العَلَم )) از امیر المؤ منین (علیه السلام ) که در کتاب قیمه ((مدینه المعاجز)) بطور اختصار از ابن شهر آشوب نقل شده است .
ابن شهر آشوب باسنادش از ابن عباس نقل مى کند در حدیبیه عطش شدیدى بر لشکر حضرت خاتم (صلى الله علیه و آله و سلم ) غلبه کرد.
حضرت فرمود: آیا مردى هست که با ساقیان برود آب بیاورد که من از طرف خداوند تعالى بهشت را براى او ضمانت کنم . مردى از بنى سلیم رفت تا به لشکر رسید ترسید و برگشت .
بار دیگر حضرت فرمود: آیا کسى هست که به بئر ذات العلم رود و آب بردارد و ان شاء الله برگردد که من بهشت را براى او تضمین کنم احدى برنخواست و عطش مردم نیز بیشتر مى شد چون در روزه بودند حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) به على (علیه السلام ) فرمود تو با ساقیان برو تا به بئر ذات العلم و آب بردارید و برگردید ان شاء الله .
حضرت على (علیه السلام ) با جمعى از همراهان در حالى که مى گفت :

اعوذ بالرحمن ان امیلا   من غرف جن اظهروا یا ویلا
و اوقدت نیرانها تعویلا   و قرعت مع غرفها الطبولا

حرکت کرد که همراهان گویند ترس بر ما داخل شد و حضرت متوجه ما شد و فرمود همراه من آئید که از این صداهاى هولناک ضررى بشما نمى رسد ان شاء الله .
پس داخل در درختان شدند که دیدند آتشى بدون هیزم برافروخته است و صداهاى هولناکى شنیده مى شود و سرهاى بریده داراى ضجه مشاهده مى گردد. حضرت على (علیه السلام ) فرمود به چپ و راست التفات نکنید و به همراهى من راه بیایید. چون از درختان عبور کردیم به آب چاه ذات العلم رسیدیم و براء بن غارب دلوش را در چاه انداخت و آب برداشت بعد از یک یا دو دلو آب ، دلوش منقطع شد و در چاه سقوط کرد در حالیکه چاه ذات العلم بسیار تنگ و تاریک و گود بود و ما از ته چاه صداى قهقهه و خنده شدیدى مى شنیدیم . (ظاهرا گروهى از اجنه بودند.)
حضرت على (علیه السلام ) فرمود چه کسى از ما مى تواند به لشکر برگردد و دلو براى آب آورد. اصحاب عرض کردند (احدى از ما را این استطاعت نیست ) چه کسى را این قدرت هست ؟ حضرت خود را به ازارى پوشانید و داخل در چاه شد در حالیکه آن قهقهه آن فآن بلندتر مى شد حضرت در نردبان چاه پایین مى رفت که پایش لغزید و در آن سقوط کرد. اصحاب گویند که فرو شدن شدیدى و لرزش و فرو افتادن در آب همانند صداى انسان خفه شده در آن را شنیدیم سپس حضرت على (علیه السلام ) صدا بلند کرد: الله اکبر الله اکبر الله اکبر انا عبدالله و اخو رسول الله هلموا قربکم دلو را پر آب کرد و به گردن نهاد و کم کم بالا آمد.
در این لحظه صدایى به گوش مى رسید که مى گفت :

یا فتى لیل اخى روعات   واقى سباق الى الغایات
لله درر السادات   من هاشم الهامات و القامات
مَثَل رسول الله ذى الایات   او کعلى کاشف الکربات
کذا یکون المرء فى الحاجات

پس امیر المؤ منین هم رجز خواند:

اللیل هول یرهب المهیبا   و مذهل المشجع اللبیبا
و اننى اهول منه ذیبا   و لست اخشى الروع و الخطوبا
اذا هززت الصارم القضیبا   ابصرت منه عجبا عجیبا

آمد خدمت جناب رسول الله حضرت به او فرمود در راه چه دیدى پس همه چیز را خبر بده ، حضرت على (علیه السلام ) بیان کرد و از جناب رسول الله استدعاى شرح آن نمود. حضرت فرمود آن سرهایى که با ضجه دیدید که سخن در دهان مى گرداندند آنها همانند قومى با من اند که چیزى که در دل ندارند به زبان گویایند و خداوند از آنها نپذیرد و بر ایشان در قیامت وزنى نیست ؛ و اما آن آتش که بدون هیزم برافروخته بود فتنه اى است که در امت من بعد از من برپا مى شود که قائم و قاعد در آن یکسان اند و خداوند عمل آنان را هم نپذیرد و بر ایشان در قیامت وزنى اقامه نمى کند و اما آن هاتف که ترا ندا مى داد سملقه بن غداف بود…
و عن عبدالله بن سالم ان النبى (علیه السلام ) بعث سعد بن مالک بالرویا یوم الحدیبیه فرجع رعبا من القوم ثم بعث آخر فنکص فزعا ثم بعث علیا فاستسقى ثم اقبل بها الى النبى فکبر و دعاله بخیر.
حضرت مولى در دو جاى دیوان بدین واقعه اشارت فرمود یکى در همین پایان باب نوزدهم و دیگرى در ص ۲۰۴ دیوان در پایان نامه اى که به محضر استادش حضرت آقا محمد حسن الهى طباطبایى رضوان الله علیه نوشت به عنوان مطایبه آورد.
و مراد از پوشاندن بئر العلم همان دهن بستن است که در این تنظیر بستن دهن به بئر العلم دقت بسزا شود که شاید آن را اسرارى باشد و به گوشه اى از آنچه که در دیوان در قصیده شقشقیه فرمود: ((حسن از بوالحسن دارد نشانى )) راه یابى . فتدبر.

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح : استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *