اشعار علامه ۸
اشعار علامه
کد ثبت علمی:۱۱۵-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۱۳۶۳
شعری زیبا از علامه حسن حسن زاده آملی که در رثاى حضرت استاد علامه طباطبائى رضوان الله تعالى علیه سروده شده است:
صبا بکوى عزیزان روضه رضوان
سلام ما بحضور عزیز ما برسان
حضور قدسى قدیس عیسوى مشرب
که مرده زنده نمودى بحکمت و عرفان
حضور فخر اماثل جناب علامه
حضور صدر افاضل مفسر قرآن
حضور نور دل و دیدگان اهل ولا
حضور صاحب تفسیر فرد المیزان
حضور مالک درج نهایه الحکمه
حضور سالک مجذوب اولیاى زمان
پیام ما برسانش که اى فرشته خصال
که اى خجسته فعال و که اى ستوده بیان
بین تفاوت ره از کجاست تا بکجا
ترا است شادى وصل و مرا غم هجران
لقاى روى توام آنزمان که شد حاصل
نموده ام به حقیقت زیارت انسان
زامهات و اصول مجالس فیضت
رسیده ایم به معنى واقع احسان
سکوت تو همه فکر و کلام تو همه ذکر
بیان تو همه بکر و نوشته ات برهان
به حکمت نظرى صنو بو على سینا
به حکمت عملى بو سعید و توسیان
داراست به معیار خواجه و صدرا
قداست تو نمودار بوذر و سلمان
اشارت تو نجات و عبارت تو شفا
روایت تو نصوص روایت و قرآن
عنایت تو فتوحات فیض عین حیات
حکایت تو فیوضات جلوه سبحان
زعقل کل پدرى وز نفس کل مادر
سزا است مثل تو فرزند حى بن یقظان
فغان و آه که نشناختیم قدر ترا
گرفت از کف ما نعمتى چنین کفران
کنون بسوگ تو بنشسته ایم در حسرت
کنون ز دورى تو او افتاده در حرمان
نه من ز هجر تو اندر خروش و افغانم
که در خروش و فغانست خطه ایران
قیامتى شده بر پا به قم که واهمه گفت
مگر که زلزلت الارض را رسیده زمان
مگر که یونسى اندر دهان ماهى شد
مگر که نوح به کشتى نشست در طوفان
مگر که مه به محاقش رسید ناهنگام
مگر که نیر اعظم به ظل شده است نهان
مگر که عرش برین بر زمین فرود آمد
ویا جنازه علامه شد بعرش روان
صداى ضجه مرد و زن و صغیر و کبیر
زارتحال چنان عالم عظیم الشان
قلم شکسته و دل خسته و زبان بسته
چگونه وصف ترا مثل من کند عنوان
زدرس و بحث و ز تعلیم و تربیت تا هست
سخن فیوض الهى ترا رسد هر آن
تو جان جان حسن زاده کى روى از یاد
اگر چه پیکرت از دیدگان شده پنهان
منبع:دیوان اشعار
پاسخها