اشعار علامه۲۲

اشعار علامه

کد ثبت علمی:۱۳۱-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۱۳۷۹

طلعت دوست‏

 

طلعت دوست چه خوش حسن دلا را دارد

 دیده را مست جمالش به تماشا دارد

یک حیاتست که رخسار همه خرم ازوست‏

بسکه زیباست جهان را همه زیبا دارد

آیت علم عنائى وجود صمدى است‏

کز ازل تا به ابد خلقت اشیا دارد

سخن دیر کهن از دهن وهم نکوست‏

کل یوم هو فى شان تبرا دارد

بر حدوث و قدم فلسفى دیده دو بین‏

خط بطلان بکشد عشق چه پروا دارد

نفحاتى که بجان مى رسد از گلشن انس‏

دیده غنچه دل لاله حمرا دارد

 زینت بنده به پیرایه زیبنده اوست‏

 به حیایى که ز ستارى مولا دارد

محضر عشق مهیمن هیمان است و ادب‏

مکتب عشق دگر حرف الف با دارد

لو حش الله که به هر نقطه لوح قلمش‏

ید بیضاى کلیم و دم عیسى دارد


دیده نو گل صحرا که به شش سو نگرد

به قضایاى ریاضى چه نظرها دارد

دخت رزاز هنر ساعد سیمین صنمى‏

عقد عنقود زرین سان ثریا دارد

زآنچه خواندیم به آدم نرسد بوالعجبى‏

وآنچه دیدیم و شنیدیم به یکجا دارد

درس حیرت حسن از پیر طریقت آموخت‏

لب فرو بست و بدل شورش دریا دارد

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *