گذرى به بوستان رساله عظیم الشان ((گشتى در حرکت ))

گذرى به بوستان رساله عظیم الشان ((گشتى در حرکت ))

کد ثبت علمی :۸۰۲-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۰۴۱

 

ز بس تجدید امثالش حدید است   و هم فى لبس من خلق جدید است 

حدید یعنى تند و تیز، و مصراع دوم اشارت به آیه کریمه : اءفعیینا بالخلق الاول بل هم فى لبس من خلق جدید است .

بهر آنى جهانى تازه بینى   چو در یک حد و یک اندازه بینى
ز چابک دستى نقاش ماهر   ترا یک چیز بنماید بظاهر
ز بس تجدد امثالش سریع است   ندانى هر دمت شکل بدیع است

اى عزیز بیا با هم گذرى به بوستان رساله عظیم الشان ((گشتى در حرکت )) مولایم بنماییم که شاید حقایق آن شمیم جان و دل گردد. پس برویم .
در ذیل دشت دهم آن تحت عنوان ((فائده )) آمده است :
((تجدد امثال که آن را تبدل امثال نیز گویند مانند اکثر اصطلاحات صحف عارفان بالله از کتاب و سنت اءخذ شده است . مثلا هر یک از کلمات وجودى را به ((حق مخلوق به )) تعبیر مى کنند که این اصطلاح را از کریمه ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق (الاحقاف /۴) اتخاذ کرده اند؛ در اینجا نیز ((تجدد امثال )) از کریمه بلى قادرین على اءن نبدل امثالکم و ننشئکم فى ما لا تعلمون (واقعه /۶۲) اخذ شده است . و بسیار در این معنى بدین آیه کریمه تمسک مى جویند: بل هم فى لبس من خلق جدید (ق /۱۶) و همچنین به کریمه : ((کل یوم هو فى شاءن )) (الرحمن /۲۹)، و به کریمه : ان یشاء یذهبکم و یاءت بخلق جدید (فاطر /۱۷)، و به کریمه : و ترى الجبال یحسبها جامده و هى تمر مر السحاب (نحل /۸۹). و همانگونه که در اثناى این شماره گفته ایم حقایق صحف عرفانى و حکمى ، تفسیر انفسى قرآن و سنت اند.
عارفان را در تجدد امثال اشعار بسیار لطیف است ، از آن جمله مجدود بن سنایى غزنوى فرماید:

عارفان هر دمى دو عید کنند   عنکبوتان مگس قدید کنند

عارف شبسترى در گلشن راز فرماید:

جهان را نیست مرگ اختیارى   که آن را از همه عالم تو دارى
ولى هر لحظه مى گردد مبدل   در آخر هم شود مانند اول
همیشه خلق در خلق جدید است   وگر چه مدت عمرش مدید است
همیشه فیض فضل حق تعالى   بود از شاءن خود اندر تجلى
از آن جانب بود ایجاد و تکمیل   وزین جانب بود هر لحظه تبدیل
جهان کل است و در هر طرفه العین   عدم گردد و لا یبقى زمانین
دگرباره شود پیدا جهانى   به هر لحظه زمین و آسمانى

عارف رومى در دفتر اول مثنوى فرماید:

هر نفس نو مى شود دنیا و ما   بى خبر از نو شدن اندر بقا
هر زمان نو صورتى و نو جمال   تا ز نو دیدن فرو میرد ملال
عمر همچون جوى نو نو مى رسد   مستمرى مى نماید در جسد
آن ز تیزى مستمر شکل آمدست   چون شرر کش تیز جنبانى بدست
شاخ آتش را بجنبانى بساز   در نظر آتش نماید بس دراز
این درازى مدت از تیزى صنع   مى نماید سرعت انگیزى صنع
صورت از بى صورتى آمد برون   باز شد کانا الیه راجعون
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتى است   مصطفى فرمود دنیا ساعتى است

متاءله سبزوارى در شرح اسرار مثنوى در بیان اشعار مذکور مولوى فرماید:
((هر نفس نو مى شود دنیا…)) متکلمین مى گویند: ((العرض لا یبقى زمانین ))، اعراض عالم در تغیر و تبدیل است ، و حکما مى گویند العالم متغیر. و بعض حکما در جواهر عالم یعنى اجسام و قوى و طبایع ، تجدد و تبدیل قائل اند، و عالم طبیعى را بالتمام حادث مى دانند چه جواهر مذکوره و چه اعراض را. و از کلمات عرفاء است که : ((لا تکرار فى التجلى )). و شیخ شبسترى مى گوید:

بهر جزوى ز کل کان نیست گردد   کل اندر دم ز امکان نیست گردد
جهان کل است و در هر طرفه العین   عدم گردد و لا یبقى زمانین

پس هر لحظه عالمى تسلیم مى شود و عالم دیگر حادث مى شود. و در کلام مجید به اینکه اشارت است که اءفعیینا بالخلق الاول بل هم فى لبس من خلق جدید و نیز ((کل یوم هو فى شاءن )) و نیز ان یشاء یذهبکم و یاءت بخلق جدید. یعنى خواست و برد چه صفات حق و جویى است و مشیش فعلى است و قوه و امکان پیرامون جلالش نیست ، بلى حق و صفات حق قدیم است . پس انارش افول ندارد و قدیم الاحسان است و باسط الیدین بالعطیه است دائما، و قدیم التکلم است . و بالجمله آنچه از ناحیه حق است قدیم و دائم و ثابت است ((کل شى ء هالک الا وجهه ))، و عالم حادث است ((و لا قدیم سوى الله )).
((عمر همچون جوى نو نو مى رسد…)) یعنى عمر عالم و عالمیان بوجودات جدیده و تجلیات متفنّنه صفات اوست و آنا فآنا نو مى شود، مثل آب روان در جویى که بلندى و پستى داشته باشد ساکن مى نماید، پس عالم متجدد الامثال است .
((چون شرر…)) یعنى شعله جوّاله که به سرعت حرکت دهى دایره مى نماید، و قطره باران در نزول خط مى نماید. ((از تیزى صنع )) مقتضاى اسم سریع است .))
(شرح اسرار مثنوى – ط رحلى – ص ۴۶.)
آن که متاءله سبزوارى فرموده است : ((و بعضى حکماء در جواهر…)) ناظر به صدر المتاءلهین صاحب اسفار است که به نحو اکمل تاءسیس برهان بر اثبات حرکت جوهرى فرموده است و تشیید و تحکیم این مطلب بسیار مهم را نموده است ؛ هر چند حکیمانى پیش از آن جناب قائل به حرکت و تحولات در طبایع جوهرى بوده اند چنان که گفته آید)).
از غزل : ((تازه بتازه نو بنو)) مولایم بشنو:

جلوه کند نگار من ، تازه بتازه نو بنو   دل برد از دیار من ، تازه بتازه نو بنو
چهره بى مثال او، وهله به وهله روبرو   برده ز من قرار من ، تازه بتازه نو بنو
زلف گره گشاى او، حلقه به حلقه مو بمو   موجب تار و مار من ، تازه بتازه نو بنو
عشوه جان شکار او، خانه بخانه کو بکو   در صدد شکار من ، تازه بتازه نو بنو
دشت و چمن چمد چو من ، لحظه بلحظه دمبدم   ز صنع کردگار من ، تازه بتازه نو بنو
لشکر بى شمار او، دسته بدسته صف بصف   مى گذرد کنار من ، تازه بتازه نو بنو
شکر و ثناى او بود، کوچه بکوچه در بدر   شیوه من شعار من ، تازه بتازه نو بنو
محضر اوستاد من ، رشته برشته فن بفن   عزت و افتخار من ، تازه بتازه نو بنو
دشمن بیخرد برد، گونه بگونه پى به پى   سنگدلى بکار من ، تازه بتازه نو بنو
حُسن حَسن فروزد از، سینه بسینه دل بدل   ز نور هشت و چار من ، تازه بتازه نو بنو

مدار جهان آن فان بر ((شدن )) است که هر دم صورتى و پدیده اى از قوه به فعل مى رسد، نه اینکه مدار جهان بر ((بودن )) باشد بدین معنى که هر فعلیت ثابت بدون شدن باشد. در چمن هشتم از دشت اول گشتى در حرکت مى خوانى : ((قیصرى در شرح آخر فص شعیبى فصوص الحکم در پیدایش شعله آتش و عدم تکرار تجلى و تجدد امثال فرماید: و یظهر هذا المعنى فى النار المشتعله من الدهن و الفتیله فانه فى کل آن یدخل منهما شى ء فى تلک الناریه و تتصف بالصفه النوریه ثم تذهب تلک الصوره بصیرورتها هواء؛ هکذا شاءن العالم باءسره فانه یستمد دائما من الخزائن الالهیه فیفیض منها و یرجع الیها (۲۸۹ ط ۱ چاپ سنگى .)
یعنى این معنى را – که در هر آنى فناء و بقاء حاصل مى گردد، و حق تعالى دمیدم اذهاب خلقى مى نماید و اعطاى خلقى جدید مى کند، و خلق جدید از جنس خلق فانى است که پى در پى فناء و بقاء است و لاجرم تجلى متکرر نباشد و تجدد امثال متوالى حاصل مى شود – به نحو تمثیل در شعله آتش از روغن و فتیله چراغ ، ظاهر مى شود که در هر آن از روغن و فتیله آتش پدید مى آید و به صفت نوریت متصف مى شود، سپس این صورت آتش و نور هوا مى گردد، و پشت سر هم اینچنین است که نور چراغ بر یک نسق مشتعل نماید و گمان رود که از آغاز تا انجام یک شعله بعینه است ؛ شاءن عالم یکپارچه اینچنین است که همواره از خزائن الهى استمداد مى کند و پى در پى بر او صورتش فائض مى شود و به خزائن الهى بازگشت مى کند و هر لحظه او را صورتى دیگر متجدد مى شود.))
در ذیل دشت دوم گوید: ((دانسته شده است که متن طبعیت و سرشت و تار و پود آن در جنبش و دگرگونى است که یک آن آرام ندارد؛ و در عین حرکت طبیعت ، وحدت و ثبات صورت و جمال و زیبایى هر موجود طبیعى از آغاز تا انجام محفوظ است ، لاجرم این امر بدین معنى است که دمبدم بدون وقفه و سکون ، صورتى مثال صورت نخستین بدو فائض مى شود آنچنانکه گویى که نمرد و زنده تر شد و از این تشابه صور و تعاقب افراد متماثل تعبیر به تجدد امثال مى کنند.
شیخ اکبر عارف طائى و تلامیذ و پیروان او را در حرکت حبى و تجدد امثال ، تعبیرات لطیف و شریف گوناگون است . حرکت حبى و تجدد امثال را در مطلق ما سوى الله اعم از مفارق و مقارن قائلند، بخلاف حرکت جوهرى که اختصاص به علم طبیعت دارد.
شیخ اکبر در آخر فص شعیبى گوید: و من اءعجب الامر اءنه (یعنى اءن الانسان ) فى الترقى دائما و لا یشعر بذلک للطافه الحجبا ورقته و تشابه الصور مثل قوله : ((و اءتوابه متشابها.
(ص ۲۸۵ شرح قیصرى – ط ۱ چاپ سنگى )
شیخ اکبر فص شعیبى را از قلب و اطوار آن آغاز کرد و به تجدد اءمثال پایان داد که آغاز و انجام آن یکى است . در عبارت فوق گوید:
((از شگفت ترین امر این که انسان دائما در ترقى است و به سبب لطافت و رقت حجاب و تشابه صور – که ایجاد امثال متوالى و تجدد امثال است – بدان آگاه نیست ؛ مانند تشابه صور ارزاق که حق سبحانه فرموده است : کلما رزقوا منها من ثمره رزقا قالوا هذا الذى رزقنا من قبل و اءتوا به متشابها (بقره /۲۵) لطافت و رقت حجاب به این معنى است که صانع واهب الصور – جلت عظمته و علا صنعه – از بسکه نقاش و مصور جیره دست است به اسم شریف مصور و به حکم یساءله من فى السموات و الارض کل یوم هو فى شاءن آنچنان پى در پى لحظه فلحظه آن فآن تازه بتازه نو بنو ایجاد امثال مى کند و بدان وحدت صنع و هویت و جمال و زیبایى شى ء را حفظ مى نماید که از این وحدت اتصالى اشخاص محجوب پندارند همان یک صورت شخصى پیشینه و دیرینه آن شى ء است ، قوله تعالى شاءنه : بل هم فى لبس من خلق جدید.
مطالبى دیگر است که در ذیل ابیات تمثیل در تجدد امثال گفته آید.

جهان از این جهت نامش جهانست   که اندر قبض و بسط بى امان است 

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح استاد صمدی آملی-باب هجدهم

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *