پژوهشی پیرامون قمر در عقرب – حمیده سالم نژاد

موضوع مقاله: پژوهشی پیرامون قمر در عقرب

نویسنده:حمیده سالم نژاد

مقاله شماره چهاردهم گاهنامه مصباح کربلا(مطالب این مقاله تحت نظارت هیئت علمی مجتمع مصباح کربلا می باشد.)

کد ثبت گاهنامه_مقاله:  ۳۴۹۰۴۰۴۱۷/ح س/۱۴/۳۲۴

کدثبت مقاله در  مجتمع مصباح کربلا:۳۲۴

 

کسی که سفر کند و یا ازدواج نماید در حالیکه قمر در عقرب باشد خوشی و خوبی نمی بیند. آنچه در ادامه مطالعه می کنید توضیحاتی درباره قمر در عقرب می باشد.

 

از دید ناظر زمینی خورشید در مداری به گرد زمین در حال چرخش است.  حرکت ظاهری سالانه خورشید در این دایره را منطقه البروج می نامند. هنگام طی شدن این مسیر ستارگانی پشت خورشید قرار خواهند گرفت که منجمین قدیم صورت های فرضی دوازده گانه ای را از ستارگان استخراج می کردند و آنها را برج می نامیدند. در طول سال شمسی خورشید به طور تقریبی هر ماه در مقابل یکی از این برجهای فلکی قرار دارد.  البته امروزه اثبات شده و واضح است که خورشید ثابت می باشد و زمین به گرد او می چرخد .

 

طبق گفتار منجمان نام برج‌های دوازده‌ گانه دائرهالبروج با اینچنین است.

 

برج حمل:قوچ ۲. برج ثور: گاو نر ۳. برج جوزاء:دوپیکر ۴. برج سرطان:خرچنگ ۵. برج اسد: شیر ۶. برج سنبله: خوشه ۷. برج میزان:ترازو ۸. برج عقرب:کژدم ۹. برج قوس:کمان ۱۰. برج جدی: بزغاله نر ۱۱. برج دلو: آب کش ۱۲. برج حوت:ماهی

 

نام این برجها در این شعر به نظم آمده است.

 

برج‌ها دیدم که از مشرق بر آوردند سر  /   جمله در تسبیح و در تهلیل حیّ لا یموت‏

 

چون حمل چون ثور چون جوزاء و سرطان و اسد / سنبله میزان و عقرب قوس و جدى و دلو و حوت. هزارویک کلمه علامه حسن زاده آملی ج۲۰ص۲۰

منطقه البروج

باید دانست در زمان های قدیم که این نامگذاریها رخ داده است برجها و صورت ها در محاذی هم قرار داشته اند اما « محور چرخش زمین نسبت به خط عمود بر صفحه مدار ، دارای زاویه انحرافی معادل ۵/۲۳ درجه است و زمین هر ۲۳:۵۶ یک بار حول آن می چرخد . اما جهت این محور فرضی در فضا ثابت نیست و به کندی حول خط عمود گردش می‌کند . این حرکت را می‌توان به حرکت فرفره ای تشبیه کرد که روی سطح صافی می چرخد .نیروی گرانشی که خورشید و ماه بر زمین وارد می کنند کمک می کند که محور کج زمین راست شود اما هر جسم در حال چرخش یک اثر ژیروسکوپی(تمایل به کج محوری معین)دارد. چون زمین در برابر مستقیم شدن محور خود مقاومت می کند نیروی گرانشی حرکت_تقدیمی زمین را ایجاد می‌کند.محور زمین به علت این حرکت در یک دوره ۲۶۰۰۰ ساله دایره ای به شعاع ۵/۲۳ درجه در آسمان ترسیم می کند.به دلیل وجود حرکت تقدیمی تا حدود ۱۳۰۰۰ سال آینده ستاره پرنور «نسر واقع» به جای ستاره قطبی فعلی ( آلفا-دب اصغر) ستاره قطبی خواهد شد. همچنین نقطه اعتدال بهاری ( محل تلاقی دایره البروج و استوای آسمان ) که قبلآ در صورت فلکی حمل قرار داشته ، اکنون در صورت فلکی حوت است و به تدریج به سمت صورت فلکی دلو در حال حرکت است»منبع:. ویکی نجوم .کتاب نجوم دینامیکی-رابرت تی.دیکسون-/

 

با این توضیحات مشخص است که بر فرض مثال اگر ۳۰۰۰سال پیش صور فلکی دایره البروج مبنا شده باشد، ۲۳۰۰۰ سال دیگر به وضع اولیه باز خواهد گشت. امروزه برای همین است که صور فلکی با برج هایی که نمایانگر یک سال هستند تطابق ندارند و بجای اینکه خورشید در اول فروردین وارد صورت فلکی حمل شود در ۲۱ فروردین داخل این صورت می گردد. و گوییم خورشید در اول فروردین وارد برج حمل شده است.

 

 

 

روش محاسبه روزهای قمر در عقرب

 

عقرب یکی از برجها(صورتهای فلکی) دوازده گانه منطقه البروج است. «کسانى که صور بروج را شناسند، هنگامى که «قمر» در برج «عقرب» وارد شده است، چون شب به ماه بنگرند ، فاصله میان ماه و صورت عقرب را به خوبى در مى‏‌‌‌یابند.» کتاب هزارو یک کلمه ج ۶ ص۲۱ .

هر ماه هلالی ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه است. در این زمان ماه یکدور کامل به گرد زمین می چرخد. این زمان به ۱۲ برج تقسیم بندی می گردد. توقف ماه در هر برج حدود ۲ روز و ۱۱ ساعت می باشد. بر همین اساس قمر در هر ماه قمری حدود ۲ روز و ۱۱ ساعت در برج عقرب قرار می گیرد. عقرب برج هشتم از دایره البروج است که خورشید سالی یکبار (آبان ماه) وارد آن می شود.

. برای محاسبه قمر در عقرب در برخی از کتب این فرمول گفته شده است:

 

« فرض کنید امروز ۲ مهر مصادف با ۱۵ شوال است.

 

۱-روزها را یک واحد اضافه کنید (روز شمسی برابر ۳ و روز قمری برابر ۱۶)

 

۲-روز قمری را در عدد ۱۲٫۲ ضرب کنید و حاصل را با روز شمسی جمع کنید.

 

۳-حاصل جمع را بر عدد ۳۰ تقسیم کنید.

 

۴-حاصل تقسیم را با عدد برج شمسی (مهر=۷) جمع کنید.

 

۵-اگر عدد بدست آمده بیشتر از ۱۲ باشد منهای ۱۲ کنید.

 

عددی که نهایتاً بدست می آید تعیین کننده موضع ماه در برجهای دوازده گانه است. اگر این عدد برابر ۸ باشد نشان دهنده زمان قمر در عقرب است.کتاب نجوم مقدماتی.

 

توضیحات بیشتر در کتب مفصل ذکر شده اما آنچه مربوط به بحث ماست اینست که قمر در عقرب زمانی رخ می دهد که از نگاه اهل زمین کره ماه بر روی صورت فلکی عقرب قرار گیرد. البته ستارگان دیگر نیز بر روی این برجها قرار می گیرند ولی با توجه به روایات به این قضیه ما پیرامون آن توضیحاتی رو مطرح خواهیم کرد.

 

 

 

علم نجوم در روایات

 

علم نجوم از علوم کاربردی و مورد نیاز بشر است. همواره ستارگان با توجه به اهمیتشان نقش مهمی در تنظیم تقویمها و انجام فعالیتهای انسان داشته اند. امروزه این دانش، پیشرفت های فراوان و شگفت انگیزی داشته است که به کلی می توان ادعا کرد از دانشهای پیشین جدا شده است.

 

هیئت و نجوم در نزد پیشینیان هرچند دارای محاسبات ریاضی بود اما به نوعی مورد سوءاستفاده عوام سودجو و غرض ورز قرار گرفت و خرافه در آن فراوان شد. روایات فراوانی هست که از آثار خرافی تاثیرات نجومی نهی کرده و روایاتی هم تاکید بر تدبر در آفرینش آسمان و زمین کرده است.

 

در پاره ای از روایات آثاری را برای ستارگان مطرح کرده اند. البته این آثار به معنای تاثیر در سرنوشت و اثر استقلالی بدون عنایت خداوند قادر متعال و … نیست، چون سرنوشت انسان را آثار و اعمال او خواهد ساخت نه چیز دیگری.

 

شما هر ساله می بینید که فصول مختلف با توجه به حرکت زمین در منظومه شمسی ایجاد می گردند. برای مثال زاویه ی محور چرخش زمین نسبت به صفحهٔ مداری زمین دارای انحراف ۲۳٫۴۴ درجه‌ایست و همین انحراف زمین و خورشید نقش مهمی در تغییرات آب و هوایی زمین دارد و سبب سرد و زمستانی شدن مناطقی می گردد. برخی از ستارگان آثاری طبیعی بر زمین خواهند داشت که ما نیز در معرض آن تغییراتیم.

 

به علت پیچیده بودن آثار نجومی و مختلف بودن آن، به طور کامل درک این تاثیرات برای غیر معصومین امکان پذیر نخوتهد بود . فهم تام و کامل آن نیاز به علم الهی دارد. چون دانش ما محدود است و توانایی های احاطه علمی ما بر هزاران عامل متغیر این نظام هستی، عملا محال و غیر قابل امکان می باشد. لذا نمی توان وجهی دقیق و درست برای پیشگویی ها و طالع بینی ها و … قایل شد.

 

به این روایت توجه کنید:

 

زندیقی به امام صادق (ع) گفت: در علم نجوم چه فرمائى؟ فرمود: آن دانشى است کم سود و پر زیان زیرا جلو مقدّر را نگیرد و از ناگوارى پرهیز ندهد، اگر منجم به بلائى خبر دهد از قضایش رهائى نبخشد، اگر به خیرى گزارش دهد، نتواند در آن شتاب ورزد، و اگر بدو بدى رسد، دفعش نتواند، منجم با علم خدا در مبارزه است که پندارد قضاى خدا را از خلقش می گرداند.».( آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ؛ج‏۲ ؛ص۱۹۱).

 

مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار باب السماء و العالم روایات فراوانی را جمع آوری کرده اند که می توانید برای توضیح بیشتر رجوع کنید به مجلد ۵۷ بحار که اشاره شد. در انتهای بحث به برخی از روایات اشاره خواهد شد.

 

 

 

قمر در عقرب در روایات

 

ماه در ایامی خاص با توجه به حرکتش نسبت به زمین، آثاری وضعی بر روی زمین می گذارد آثاری که سبب جزر و مد آب دریا و اقیانوس ها و تاثیراتی بر جسم انسان می شود. در روایات از انعقاد نطفه در این ایام نهی شده است .

 

…. مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ الإمام الصادق ( علیه السلام ) قَالَ : ” مَنْ سَافَرَ أَوْ تَزَوَّجَ وَ الْقَمَرُ فِی الْعَقْرَبِ لَمْ یَرَ الْحُسْنَى “کافی ج۸-ص۲۷۵/المحاسن ج۲ص۳۴۷/ من لایحضره الفقیه، ج ۲ ص ۲۶۷/الوافی ج۱۲ ص۳۵۴/ سائل الشیعه، ج ۱۱ ص ۳۶۷ ؛ بحارالانوار، ج ۱۰۰ ص۲۶۸.

 

کسی که سفر کند و یا ازدواج نماید در حالیکه قمر در عقرب باشد خوشی و خوبی نمی بیند .

این روایت بخوبی نشان می دهد که باید در این زمان دقت بیشتری داشت و از انجام اموری مانند مسافرت و ازدواج (عقد و عروسی ) و همبستر شدن برای انعقاد نطفه خود داری کرد. هرچند که در روایات این موارد بر شمرده شده اما ظاهرا این موارد خصوصیت ندارد و می توان القاء خصوصیت کرد و گفت خوبست که امور اساسی و مهم در این ایام انجام نشود .

 

… فقد رُوِیَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ( علیه السلام ) أنه قَالَ : ” مَنْ أَتَى أَهْلَهُ فِی مُحَاقِ الشَّهْرِ فَلْیُسَلِّمْ لِسِقْطِ الْوَلَدِ “.من لا یحضره الفقیه. ج۳ ص۴۰۳

 

امام کاظم علیه السّلام فرمودند: «هر کس در محاق ماه (دو شب آخر ماه قمری) با زنش همبستر شود، خود را آماده سقط فرزند نماید».

 

مرحوم مجلسی گوید : … شیخ روایت کرده از امام باقر علیه السّلام که پیغمبر شبى نزد یکى از زنان خود گذرانید و ماه گرفت در آن شب و در آن کارى از او نشد، و همسرش گفت: یا رسول اللَّه، پدر و مادرم قربانت همه این از ناخواهى است و بیمهرى؟ فرمود: واى بر تو، این پدیده آسمانى شد و من نخواستم در آن کامیاب شوم و در حدیث دیگر است که هر که در آن شب جماع کند و او را از آن فرزندى شود و این حدیث را شنیده باشد آن را که دوست دارد نبیند. أسمان و جهان لإ ترجمه بحار ج۲ص ۱۷۴

 

در روایت دیگر اینگونه آمده است:

 

… الحسن بن محبوب عن ابى أیوب عن عمرو بن عثمان عن ابى جعفر قال : قلت لابی عبد الله علیه السلام أ یکره الجماع فی ساعه من الساعات فقال : نعم یکره فی اللیله التی ینکسف فیها القمر و الیوم الذی تنکسف فیه الشمس و فیما بین غروب الشمس إلى أن یغیب الشفق ، و من طلوع الفجر إلى طلوع الشمس ، و فی الریح السوداء و الحمراء و الصفراء ، و الزلزله ، و لقد بات رسول الله صلى الله علیه و آله عند بعض النساء فانکسف القمر فی تلک اللیله فلم یکن منه فیها شیء فقالت له زوجته : یا رسول الله بأبی أنت و أمی کل هذا للبغض ؟ فقال : ویحک هذا الحادث فی السماء فکرهت ان أتلذذ فادخل فی شیء و لقد عیر الله قوما فقال عز و جل : ( و ان یروا کسفا من السماء ساقطا یقولوا سحاب مرکوم ) و أیم الله لا یجامع فی هذه الساعات التی وصفت فیرزق من جماعه ولدا و قد سمع بهذا الحدیث فیرى ما یحب . تهذیب الاحکامظج۷-ص ۴۱۱

 

 

 

قمردر صورت یا برج عقرب؟

 

این اختلاف که منظور از قمر در عقرب چیست آیا منظور بودن قمر در خود برج عقرب است و یا در صورت آن؟ وجود دارد.

 

علامه حسن زاده آملی ( حفظه الله )  در کتاب دروس معرفه الوقت و القبله، الدرس خامس و العشرون -خاتمه فی الفرق بین البرج و الصوره-، ص۱۶۱ به صورت مبسوط در این باره بحث می کنند و برخی از اقوال فقها را نیز مطرح می نمایند:

 

«و بما قدّمنا دریت مقصود أرباب التقویم فی تعابیرھم بأنّ القمر فی برج العقرب أو فی صوره العقرب، و قداختلف الفقھاء فی قول الصادق علیه السّلام « من سافر أو تزوج و القمر فی العقرب لم یر الحسنی » بأنّ لفظ الخبر ھل ھو مقول على عرف أھل النجوم أعنى الکون فی برج العقرب، أو على ما یرى عند عامه الناس من کون القمر فی العقرب لا على ما یقرره أھل النجوم من الدرجات و الدقائق و نحو ذلک مما ھو جار على مصطلحاتھم، أو یکون محمولا على إطلاقه أی کون القمر فی برج العقرب أو صورته فما دام القمر انتقل إلى برج القمر یکره التزوج و السفر مثلا إلى أن یخرج من صورته…)) ».

 

ایشان سه نظر را مطرح می کنند.

 

۱- نظر منجمان که گویند: منظور از قمر در عقرب بودن قمر در برج عقرب است. ایشان در ادامه مطلب، موافقان این قول را جناب فاضل هندی و شهید ثانی معرفی می کنند.

 

۲- نظر عموم مردم که گویند: منظور از قمر در عقرب بودن قمر در صورت عقرب است. مرحوم صاحب جواهر از موافقان این نظریه اند.

 

«… ذھب صاحب الجواھر إلى الثانی و ظاھر قوله “على ما یرى عند عامه الناس من کون القمر فی العقرب لا على ما یقرّره إلخ،”  أنّ الملاک کون القمر فی صوره العقرب حیث یراه و یعاینه عامه الناس فی السماء فما دام القمر کذلک فھو فی العقرب فالمدار و العبره فیه رؤیه عامّه الناس بالبصر عاده لا على الدقّه الریاضیّه من تعیین الدرجات و الدقائق من بدأ وروده إلى آخر خروجھ من الصوره کما قرر عند أھل النجوم فإنّ عامّه الناس لم یکلفوا فی أمثال ھذه الأمور بتلک الدقّه الّتی لا تخلو لھم من مشقه لأنهم ما کانوا ذوی معرفه بالھندسه و لا بالآلات الرصدیه و لا یمکنھم الاقتحام فی ذلک الأمور الصعبه العلمیه. آنچه منظور روایات است همان صورت عقرب است که عموم مردم نیز می توانند آن را در آسمان مشاهده و با آن برخورد نمایند. لذا آنچه ملاک قرار گرفته عرف مردم است نه محاسبات ریاضی دقیق منجمان، چون عموم مردم مکلف به رعایت این دقت های ریاضی نیستند و برای آنان سخت و مشقت آور است.

 

۳- نظر برخی از فقها که گویند: در اینجا باید احتیاط کرد و جمع نمود. آیت الله سید کاظم یزدی طباطبایی از طرفداران این قول می باشند.

علامه حسن زاده در جمع بندی نظر خود را اینگونه مطرح می کنند:

 

و ھو موافق الاحتیاط لا ینبغی ترکه و وجھه ظاھر و أوثق الأقوال فی ذلک ھو کون القمر فی صوره العقرب أى البرج الطبیعی منه حقیقه على ما ھو المقرّر عند أھل الصناعه.

 

آنچه موافق احتیاط است همین جمع بین صورت و برج است. و بهترین و موثق ترین این نظریه ها همان قول دوم است یعنی منظور از قمر در عقرب بودن قمر در صورت یا برج طبیعی عقرب است.

 

آیت الله حسن‌زاده آملی در هزار و یک کلمه، کلمه ۵۵۴/صفحه ۲۲٫ فرق میان برج و صورت و منازل قمر را توضیح داده اند و برخی از اقوال بالا را مطرح کرده اند.

 

نگارنده هم با قول دوم موافق است، علاوه بر ادله این قول باید دانست که در زمان معصومین صور فلکی با بروج فلکی اختلاف داشته اند لذا بعید است که معصومین بدان حواله داده باشند. در هر حال احتیاط بهترین مسیر خواهد بود.

 

احتیاط آنست که جمع کرد بین برج و صورت یعنی صبر کرد که قمر هم از برج و هم از صورت عقرب خارج شود که حدود یک یا دو روز بیشتر طول می کشد که قمر پس از خروج از برج از صورت قمر نیز خارج شود. برای فهم زمان قمر در عقرب نیاز به محاسبات دقیق نجومی هست که برخی از تقویمها انجام داده اند لذا ما نیز این ایام را برای سال جاری با مقابله کردن چند تقویم معتبر برای شما انجام داده ایم. البته خوبست که یک یا دو روز هم احتیاط در قبل و بعد این ایام هم داشت

 

وظیفه ما در ایام قمر در عقرب

 

ما باید بدانیم همانطور که در ایام خاص سال مانند زمستان با تغییر وضعیت هوا، خود را با لباس گرم می پوشانیم و از خود در برابر آسیب سرما محافظت می نماییم در این ایام نیز مراقبت بیشتری داشته باشیم. البته این بدین معنا نیست که خرافه گرا شویم و تمام کارها را با محاسبات نجومی و طالع بینی انجام دهیم و در امور زندگی دچار وسوسه گردیم.

 

آنچه لازم است توجه شود اینست که روایات، ما را متوجه قمر در عقرب کرده اند و در برابر آثار آن نیز راههایی را به ما تعلیم داده اند. وظیفه داریم بدور از هرگونه رفتار خودسرانه و خرافی به روایات عمل کنیم نه گفتار بی دلیل برخی از شیادان.

 

در روایات آمده که برای برطرف کردن امور نحس حتما دعا و صدقه داده شود……

 

« عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع ):مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ الْیَوْم‏. هر کس صبح صدقه دهد خدا نحوست آن روز را از دفع می کند. »( بحار الأنوار ؛ج‏۵۶ ؛ص۳۱).

 

خواندن آیه الکرسی و سور معوذتین (فلق و الناس) در هر روز و داشتن برخی از حرزهای منقول از معصومین و انس بیشتر با ادعیه خود بهترین محافظان در برابر هر امر نحس و ناپسندی خواهد بود.

حضرت امام صادق فرمود: بین من و مردى منجم؛ زمینى مشترک بود. براى تقسیم او پیوسته تأخیر می انداخت تا ساعتى را انتخاب کند که به نظر خودش برایش سعید باشد و براى من نحس. بالاخره تقسیم کردیم به من قسمت خوب افتاد ؛ منجّم از ناراحتى دست بر پشت دست دیگر زده گفت مثل امروز ندیده بودم!.

 

گفتم مگر از علم خود استفاده نکردى؟

 

گفت من با اطلاع از علم نجوم براى شما ساعت نحس انتخاب کردم و خودم در ساعت سعد خارج شدم باز قسمت بهتر به شما افتاد.

 

گفتم میل دارى حدیثى که پدرم از پدر خود برایم نقل کرده برایت بگویم. پدرم گفت: پیامبر اکرم(ص) فرموند:

 

هر کس مایل است نحوست آن روزش برطرف شود اول صبح صدقه بدهد خداوند با این صدقه نحوست آن روز را برطرف می کند و هر که مى‏خواهد نحوست شبش برطرف گردد شب را با صدقه شروع کند. گفتم من وقتى خارج شدم صدقه دادم . این صدقه نفعش براى من از علم نجوم تو بهتر بود.»(زندگانى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، ص: ۴۱)

 

 

 

ایّام سعد و نحس

 

حضرت استاد علامه جوادی آملی می فرمایند:

 

اعتقاد به اثرگذاری برخی از پرنده‏ها، مانند کلاغ یا جغد، در شکست و ناکامی انسان، خیالی باطل است زیرا با عقل برهانی یا نقل معتبر ثابت نشده‏اند؛ امّا منع روایات از عقد ازدواج یا مسافرت هنگام بودن قمر در برج عقرب، حق است، زیرا حوادث جهان می‏تواند در زندگی انسان مؤثر باشد. البته همان‏گونه که کائنات بر رویدادها و حوادث روی زمین، از جمله سنّت‏ها و سیرت‏های مردم، اثر می‏گذارند، اعمال انسان نیز در حوادث جهان مؤثّر است و آنچه درباره تأثیر تقوا بر بهروزی مردم وارد شده نیز از همین قبیل است.[ الکافی، ج۲، ص۷۶٫] .

 

راز اینکه قرآن کریم پاره‏ای از ایّام را نحس شمرده: (فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحًا صَرصَرًا فی اَیّامٍ نَحِسات)[ سوره فصّلت، آیه ۱۶٫]، آن است که خداوند عذاب خود را در آن ایام به کافران می‏چشاند: (لِنُذیقَهُم عَذابَ الخِزی فِی الحَیوهِ الدُّنیا ولَعَذابُ الاءخِرَهِ اَخزی وهُم لایُنصَرون)[ سوره فصّلت، آیه ۱۶٫]، وگرنه همان ایّامی که برای کافران نحس است، برای اهل ایمان روزهای سعادت و نشاط و پربرکت است، پس چنین نیست که روزی خاصّ یا زمانی مخصوص ذاتاً نحس باشد. غرض آنکه برخی از رخدادهای جهان نسبت به همه خیر و مصلحت است و بعضی از آن‏ها چنین نیست.به هر تقدیر آنچه مهم است همانا متزمّن و مُتمکّن است و چون در ظرف زمان خاص یا مکان مخصوص پدید می‏آید، آن زمان یا این مکان منحوس تلقی می‏شود، در حالی که عمده مظروف است نه ظرف». تسنیم ج ۱۵ صفحه ۵۱۹٫

 

برخی از روزهای سال مانند اعیاد و سالروز میلاد معصومین از ایام خوب سال هستند . در احادیث به برتر بودن شب قدر و برخی از ایام سال تاکید شده است. در مقابل تاکید شده است که در روز عاشورا کراهت شدید دارد، انسان آذوقه و مایحتاج سال خود را ذخیره سازد چون این سنت بنی امیه است و آن چیز ذخیره شده مبارک نخواهد بود. «…من کان یوم عاشورا یوم مصیبته وحزنه وبکائه جعل الله عز وجل القیامه یوم فرحه وسروره وقرت بنا فی الجنان عینه ومن سمى یوم عاشورا یوم برکه وادخر فیه لمنزله شیئا لم یبارک له فیما ادخر وحشر یوم القیامه مع یزید وعبید الله بن زیاد وعمر بن سعد لعنهم الله تعالى الى اسفل درکه من النار. عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۱ص۲۹۸

 

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در روزهای یکم، دوم، ششم، هفتم، نهم، چهاردهم ،هجدهم نوزدهم ،بیستم ،بیست و دوم ،بیست و سوم ،بیست و هفتم، بیست و هشتم ،بیست و نهم هر ماه قمری، آغاز هر کار مبارکی است.(مفاتیح الحیات،ص ۷۴۶).

 

بخش دوم:

 

 

روایات و اشارات

 

۱- عبد الملک بن اعین نقل کرده که به حضرت صادق علیه السّلام گفتم:من به این دانش (نجوم) مبتلا شده‏ام، کارى را قصد مى‏کنم و وقتى به طالع مى‏نگرم و آن را بد مى‏بینم مى‏نشینم و دنبال آن امر نمى‏روم و وقتى طالع را خوب دیدم دنبال مقصود روانه مى‏شوم. حضرت صادق (ع) به من فرمودند: انجام مى‏دهى؟ عرض کردم: بلى، فرمود: کتابهایت را بسوزان.»

 

(درر الأخبار با ترجمه؛ص۴۱۹ ).

 

۲- از ابن عمیر روایت شده که من به نجوم نگاه مى‏ کردم و حکم آنها را مى‏شناختم و طالع را مى‏دانستم از این لحاظ چیزى نظیر ترس و غیره در دلم راه مى‏یافت در این موضوع به حضرت على بن موسى بن جعفر علیه السّلام شکایت کردم. حضرت فرمود: اگر به خاطرت چیزى رسید به اوّلین مسکینى که برخورد کردى صدقه بده و سپس دنبال کارت برو ، که خداى عزّ و جلّ [شرّ را] از تو دفع مى‏فرماید.» (درر الأخبار با ترجمه ؛ص۴۱۹ ).

 

 

 

۳- امام علی (ع) در پاسخ به مردی که از حضرت خواسته بود، به علت نحوست برخی ایام، در آن روز به جنگ خوارج نرود، فرمود:«   گمان مى‏کنى تو از آن ساعتى آگاهى که اگر کسى حرکت کند زیان نخواهید دید؟ و مى‏ترسانى از ساعتى که اگر کسى حرکت کند ضررى دامن گیر او خواهد شد ؟

 

کسى که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده است، و از یارى طلبیدن خدا در رسیدن به هدف‏هاى دوست داشتنى، و محفوظ ماندن از ناگواری ها، بى‏نیاز شده است. گویا مى‏خواهى به جاى خداوند، تو را ستایش کنند. چون به گمان خود مردم را به ساعتى آشنا کردى که منافع شان را به دست مى‏آورند، و از ضرر و زیان در امان مى‏مانند.

 

اى مردم، از فرا گرفتن علم ستاره شناسى براى پیش گویى‏هاى دروغین، بپرهیزید، جز آن مقدار از علم نجوم که در دریا نوردى و صحرا نوردى به آن نیاز دارید، چه اینکه ستاره شناسى( و پیش بینی هایی در رابطه با آینده افراد) شما را به غیب گویى و غیب گویى به جادوگرى مى‏کشاند، و (چنین)ستاره شناسی چون غیب گو، و غیب گو چون جادوگر و جادوگر چون کافر و کافر در آتش جهنم است. با نام خدا ( و با توکل بر خدا) حرکت کنید.

 

۴- حلبى از حضرت ابا عبد اللَّه الصادق علیه السّلام پرسید که: آیا سفر در ایّامى که کراهت دارند مانند چهارشنبه و غیره مکروه است؟ حضرت فرمود: سفرت را با صدقه شروع کن و در آغاز سفر آیه الکرسى بخوان‏.»( درر الأخبار با ترجمه ص۴۲۱)

 

۵- از عبد اللَّه بن سلیمان از حضرت امام باقر یا حضرت امام صادق روایت شده که حضرت فرمود: پدرم وقتى در روز چهارشنبه، یا روزى که مردم آن را بد مى‏دانستند مثل اواخر ماه یا غیره به سفر مى‏رفت، صدقه‏اى مى‏داد و بعد بیرون مى‏رفت.»( درر الأخبار با ترجمه ، ص۴۲۱

 

۶- از روایات اهل بیت(ع) چنین استفاده می شود که علم احکام نجوم علمی الهی است که توسط فرشتگان و انبیاء(ع) به بشر تعلیم داده شده است ؛ ولی کسانی که به آن احاطه داشته باشند اندکند.در برخی روایات تصریح شده که علم نجوم را جز دو خاندان به درستی نمی دانند ، خاندانی در هند و خاندانی در عرب. و گویا مراد از خاندان عرب ، اهل بیت (ع) هستند. در روایات زیادی از ترتیب اثر دادن به گفته های منجّمین نهی شده است ؛ ولی نه از آن جهت که این علم نادرست است بلکه از آن جهت که اوّلاً اکثر مدّعیان علم نجوم به خاطر پیچیدگی فراوان آن ، در محاسبات خود دچار اشتباه می شوند. و ثانیاً در گذشته به دعای حضرت داود (ع) خورشید مدّتی از حرکت باز ایستاده لذا حساب نجوم به هم ریخته است. در جریان ردّ الشمس نیز حساب نجوم درهم شده است ؛ لذا محاسبات منجمین فعلی همه بر ظنّ و گمان است و تنها کسی قادر به محاسبه درست است که مقدار استادن و بازگشت خورشید عالم است.

 

ثالثاً زیان این علم برای مردم بیش از سود آن است.

 

« قیس بن سعد، گفت: بسیار می شد که با أمیر المؤمنین علیه السّلام در هر سفرى که می رفت همراه بودم، چون به جانب مردم نهروان تاخت و به مدائن رسیدیم و من آن روز همدوش او بودم، مردمى از دهقانان به پیشواز او آمدند، و چند استر پیشکش آوردند و آنها را پذیرفت، و یکى از دهقانان مدائن بنام «سرسفیل» که پارسیان رأى او را در گذشته حجّت دانستند و در مورد آینده به او مراجعه می کردند وجود داشت. چون امیر المؤمنین علیه السّلام را دید گفت: از مقصد خود برگرد، فرمود: اى دهقان براى چه؟ گفت: یا أمیر المؤمنین ستاره‏ها که بر آمدند نظر بد به هم دارند سعدها نحس شدند و نحسها سعد شدند، و در چنین روزى باید نهان شد و بر جاى نشست، این روز تو کشنده است، و در آن ستاره جنگجو قِران کردند، بهرام در برج میزان شرف یافته و از برج تو آتش فروزد و براى تو جاى نبرد نیست.

 

أمیر المؤمنین علیه السّلام لبخندى زد و فرمود: اى دهقانِ خبرگزار و بیم ده از مقدّرات ، دیشب در آخر برج میزان چه فرود آمد، و کدام ستاره در سرطان ورود کرد؟

 

گفت: من آن را بررسى کنم، و از آستین خود اسطرلابى و تقویمى برآورد.

 

امام علیه السّلام به او فرمود: تو ستاره‏ها را سیّاره می گردانى؟ گفت: نه، فرمود: تو بر ثوابت حکمفرمائى؟ گفت: نه، فرمود: به من خبر ده از طول برج اسد و در وی اش از مطالع و مراجع ؛ زهره چه نسبتى دارد با توابع و جوامع؟ گفت: من نمی دانم فرمود: چیست میان سرارى و درارى ، و میان ساعات تا معجرات ، و چه اندازه است پرتو مبدرات؟ و چه اندازه حاصل مى‏شود سپیده دم در بامدادان؟ گفت:نمیدانم. فرمود: اى دهقان می دانى که امروز پادشاهى چین ، از خاندانى به خاندانى منتقل شد و برج ماجین وارو شد، و خانه‏هائى در زنج سوخت، و چاه سراندیب جوشید، و دژ اندلس ویران شد، و مورچه شیح به هیجان آمد، و مراق هندى گریزان شد، و پیشواى یهود در ایله مفقود گردید ، و سردار روم در رومیه نابود شد، و راعب عموریه کور شد و کنگره‏هاى قسطنطنیه فرو ریخت، تو این حوادث را می دانى ؛ و چه چیز آنها را پدید آورده شرقى یا غربى فلک؟ گفت من اینها را نمی دانم، فرمود:به کدام اختر بالاى قطب قضاوت می کنى، و به کدام نحس شود آنچه نحس شده؟ گفت:من آن را نمی دانم. فرمود: می دانى امروز ۷۲ عالم خوش شدند که در هر عالمى هفتاد عالم است برخى در خشکى و برخى در دریا، و بعضى در کوهها، و بعضى در بیشه‏ها، و بعضى در آبادیها، و چه خوش کرد آنها را؟ گفت: من آن را ندانم، فرمود: اى دهقان به گمانم با قِران مشترى و زحل قضاوت کردى که در آغاز شب برایت روشن شدند و درخشانى مریخ و شرقى بودنش در سحر بر تو پدید شد، و سیر کرد و جرمش بجرم تربیع ماه پیوست، و این دلیل است که امروز یک ملیون آدمى زادند و مانند آنها بمیرند، و با دستش اشاره کرد به جاسوس معاویه که در لشکر او بود، و فرمود این هم می میرد، زیرا از همانها است و چون آن را فرمود: آن مرد گمان کرد که فرمود: او را بگیرید، و دلش گرفت و نفسش در سینه‏اش بند آمد و همان وقت مرد. امام فرمود: اى دهقان به تو ننمایم نمونه‏هاى تقدیر را در صورتى کامل؟ گفت: چرا یا امیر المؤمنین، فرمود: اى دهقان، همانا ما پدیدار قطبیم، و آنچه دیشب پنداشتى که از برج من آتش فروزد بایدت که به سود من قضاوت کنى، زیرا روشنى و تابشش نزد من است و شعله‏اش از من می رود، اى دهقان این قضیه‏ای است دشوار، آن را حساب کن و از آن نتیجه بگیر اگر دانائى به اکوار و ادوار، فرمود:اگر این را بدانى می دانم که بندهاى نى این نیزار را شماره توانى کرد.

 

امیر المؤمنین علیه السّلام گذشت و خوارج نهروان را شکست داد و کشت و با غنیمت و پیروزى برگشت، و دهقان گفت: این دانشى نیست که در دست مردم زمان ما است، این دانش مایه‏اش از آسمانست. »( آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار، ج‏۲، ص: ۱۹۶ و ۱۹۷).

 

از این روایت بر می آید که علم نجوم واقعیّت دارد ولی پیچیدگی آن فراتر از آن است که افراد عادی بتوانند به طور کامل از آن مطّلع گرددند. لذا خطا در وادی به مراتب بیشتر از صواب است.

 

 

 

۷- « به على بن ابى طالب علیه السّلام گفته شد: آیا براى علم نجوم پایه‏اى هست؟ فرمود: آرى، پیغمبرى بود که قومش به وى گفتند ما به تو ایمان نیاریم تا آغاز آفرینش هر کس و مدت عمر آنها را به ما بیاموزى، و خدا عز و جلّ به ابرى فرمود تا بدانها بارید، و در گرد کوه آبى زلال جمع شد و خدا به خورشید و ماه و اختران فرمود تا بر آن آب روان شدند.(تصویر آسمان آب افتاد) سپس خدای عزّوجلّ به آن پیغمبر وحى کرد که با قومش بر کوه بالا روند بالا رفتند و بر سر آن آب ایستادند تا آغاز آفرینش و مدت عمرها را از مجارى خورشید و ماه و اختران و ساعات شب و روز شناختند و هر کدامشان می دانست کى می میرد و کى بیمار مى‏شود، و چه فرزندى برایش زاده مى‏شود و چه زاده نمی شود، و روزگارانى بدین وضع بودند تا به حضرت داود کافر شدند و با آنها جنگید، و در هر روز نبرد کسانى که عمرشان بسر نرسیده بود به میدان مى‏آمدند و آنان که عمرشان بسر رسیده بود در خانه جا می گذاشتند، و از یاران داود کشته می شد و از آنها کشته نمی شد.

 

داود علیه السّلام گفت: پروردگارا من به فرمان تو با آنها پیکار می کنم، و آنها به نافرمانى تو پیکار کنند، از یارانم کشته مى‏شود و از آنها کسى کشته نمی شود، خداى عزوجل جریان را به او وحى کرد و فرمود: هر که مرگش رسیده به میدان نمى‏آورند تا کشته شود، داود علیه السّلام گفت: خدایا به چه وسیله بدانها آموختى؟ فرمود: از مجارى خورشید و ماه و اختران و ساعات شب و روز . گفت: داود به درگاه خدا دعا کرد تا خورشید را بر آنها بازداشت و روزشان بلند شد، و شب و روزشان در هم آمیخت و اندازه فزونى را ندانستند، و حسابشان در هم شد، على علیه السّلام فرمود: از این رو است که مطالعه در نجوم بد است. »( آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار؛ ج‏۲ ؛ص۱۹۹).برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به کتاب « آسمان و جهان ؛ ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الانوار ؛ ج‏۲ ؛ص ۱۸۵ به بعد

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *