نجوم و اثبات وجود خداوند – حمیده سالم نژاد

موضوع مقاله: نجوم و اثبات وجود خداوند

 

نویسنده:حمیده سالم نژاد

مقاله شماره یازدهم گاهنامه مصباح کربلا(مطالب این مقاله تحت نظارت هیئت علمی مجتمع مصباح کربلا می باشد.)

کد ثبت گاهنامه_مقاله:  ۳۴۹۰۴۰۴۱۷/ح س/۱۱/۳۲۱

کدثبت مقاله در  مجتمع مصباح کربلا:۳۲۱

 

ستارگان، سیاره‌ها، و به‌طور کلی هر آنچه که در آسمان است، بی‌حساب و کتاب و رها نیست بلکه دارای نظم بوده و حرکات و فعل و انفعالات سنجیده‌ای دارند؛ مانند گردش زمین به دور خودش (که علت به‌وجود آمدن شب و روز است) و گردش زمین به دور خورشید (که علت به‌وجود آمدن سال و چهار فصل می‌باشد).
به‌طور کلی علم، محصول نظم است. در بی‌نظمی هیچ علمی به‌دست نمی‌آید. علم طب و پزشکی محصول نظم در بدن انسان است و علم نجوم و هیئت، محصول نظم و انتظام در کرات و اجرام آسمانی است.
اگر بین اجرام آسمانی نظم و انتظام نبود، اغتشاش، تصادف، و برخورد به‌وجود آمده و نتیجه مطلوبی حاصل نمی‌شد. اگر فاصله کنونی بین زمین و خورشید حفظ نمی‌شد و زمین به خورشید نزدیکتر می‌شد، همه‌چیز از شدت گرما می‌سوخت و اگر زمین از خورشید دور می‌شد، انرژی خورشید و گرمای آن خاصیت کنونی را نداشت.
بنابراین با دیدن نظم موجود در هستی، پی به وجود ناظم و خالق عالم قدرتمند باتدبیری می‌بریم که توانسته، چنین نظم و اِتقانی را در هستی (بین کرات آسمانی) به‌وجود آورد. دانشمندان الهی از این استدلال در اثبات وجود خدا، با عنوان «برهان نظم» نام می‌برند. در نوشتار حاضر، به بحث از نجوم و اثبات وجود خداوند متعال می‌پردازیم.

۱. شگفتی آسمان و کرات در آن
کانت فیلسوف معروف آلمانى که از بزرگ­ترین فیلسوفان جهان شناخته شده است جمله‏اى دارد که همان جمله را بر سنگ لوح قبرش حکّاکى کرده و کنده‏ اند و آن این است: «دو چیز است که اعجاب انسان را بیش از هرچیز دیگر برمى‏انگیزد: یکى آسمان پرستاره‏اى که در بالاى سر ما قرار گرفته است و دیگر وجدانى که در دل ما قرار دارد». هر دوی اینها مورد توجه قرآن است. آسمان بالاى سر ما که مکرر قرآن ما را توجه مى‏دهد: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ» (آل‌عمران: ۳/۱۹۰). (مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲ ،ص۵۰۷)

واژه نجم و نجوم ۱۳ بار در قرآن آمده است. مثال: «پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز [شش دوران‏] آفرید. سپس به تدبیر جهان هستى پرداخت. با (پرده تاریک) شب، روز را مى پوشاند؛ و شب به‌دنبال روز، به‌سرعت در حرکت است. و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پربرکت (و زوال‏ناپذیر) است خداوندى که پروردگار جهانیان است‏».(اعراف- ۵۴)
در تفسیر نمونه، ج‏۶، ص۲۰۶ درباره کره زمین و چرخش آن به دور خودش چنین آمده است:
«اگر کسى از بیرون کره زمین ناظر چگونگى حرکت آن به دور خود و افتادن سایه مخروطى‌شکل زمین بر روى خودش بوده باشد با توجه به اینکه کره زمین با سرعت سرسام‏آورى به دور خود مى‏گردد چنین احساس مى‏کند که گویا هیولاى سیاه مخروطى‌شکل با سرعت زیاد در روى این کره به‌دنبال روشنایى روز در حرکت است، ولى این موضوع در مورد روشنایى روز صادق نیست، زیرا روشنایى آفتاب در نیمى از کره زمین و در تمام فضاى اطراف پخش است و شکلى به خود نمى‏گیرد. تنها تاریکى شب است که به‌صورت سایه مخروطى‌شکل همانند یک شبح اسرارآمیز غول‏پیکر روى زمین مى‏دود.»
در همان تفسیر درباره ستارگان و عظمت آنها چنین آمده است:
«از آیات قرآن چنین استفاده مى‏شود که تمام کرات و ثوابت و سیاراتى که ما مى‏بینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس دید ما و ابزارهاى علمى امروز ما بیرون است و مجموعا هفت عالم را به‌عنوان هفت آسمان تشکیل مى‏دهند. شاهد این سخن اینکه قرآن مى‏گوید:  «ما آسمان پایین را با چراغ‌هاى ستارگان زینت دادیم. (فصلت: ۱۲). در جاى دیگر مى‏خوانیم: «ما آسمان پایین را با کواکب و ستارگان‏ زینت بخشیدیم. (صافات: ۶). از این آیات بخوبى استفاده مى‏شود که همه آنچه را ما مى‏بینیم و جهان‏ ستارگان را تشکیل مى‏دهد همه جزء آسمان اول است، و در ماوراى آن شش آسمان دیگر وجود دارد که ما در حال حاضر اطلاع دقیقى از جزئیات آن نداریم. و اما اینکه گفتیم شش آسمان دیگر براى ما مجهول است و ممکن است علوم از روى آن در آینده پرده بردارد، به این دلیل است که علوم ناقص بشر به هر نسبت که پیش مى‏رود از عجایب آفرینش تازه‏هایى را به‌دست مى‏آورد، مثلاً علم هیئت هم‌اکنون به‌جایى رسیده است که بعداز آن، تلسکوپها قدرت دید را از دست مى‏دهند.

 

آنچه رصدخانه ‏هاى بزرگ کشف کرده‏ اند، فاصله‏اى به‌اندازه هزار میلیون (یک میلیارد) سال نورى است و خود معترفند که تازه این آغاز جهان است نه پایان آن. پس چه مانع دارد که در آینده با پیشرفت علم هیئت آسمانها و کهکشانها و عوالم دیگرى کشف گردد. بهتر این است که این سخن را از زبان، یکى از رصدخانه‏هاى بزرگ جهان بشنویم. رصدخانه «پالومار» عظمت جهان بالا را چنین توصیف مى‏کند. تا وقتى که دوربین رصدخانه پالومار را نساخته بودند وسعت دنیایى که به نظر ما مى‏رسد بیش از پانصدسال نورى نبود، ولى، این دوربین وسعت دنیاى ما را به هزار میلیون سال نورى رساند، و در نتیجه میلیونها کهکشان جدید کشف شد که بعضى از آنها هزار میلیون سال نورى با ما فاصله دارند، ولى، بعداز فاصله هزار میلیون سال نورى فضاى عظیم، مهیب، و تاریکى به چشم مى‏خورد که هیچ‌چیز در آن دیده نمى‏شود، یعنى روشنایى از آنجا عبور نمى‏کند تا صفحه عکاسى دوربین رصدخانه را متأثر کند. ولى بدون تردید در آن فضاى مهیب و تاریک صدها میلیون کهکشان وجود دارد که دنیایى که در سمت ما است با جاذبه به آن کهکشان‌ها نگهدارى مى‏شود. تمام این دنیاى عظیمى که به نظر مى‏رسد و داراى صدها هزار میلیون کهکشان است جز دره‏اى کوچک و بى‌مقدار از یک دنیاى عظیم‌تر نیست و هنوز اطمینان نداریم که در فراسوى آن دنیاى دوم دنیاى دیگرى نباشد. از این گفته به‌خوبى برمى‏آید که علم هنوز با آن پیشرفت شگفت‏انگیز خود در قسمت آسمانها کشفیات خویش را سرآغاز جهان مى‏داند نه پایان آن، بلکه آن را ذره کوچکى در برابر جهان بس با عظمت، مى‏شمارد.» (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۱۶۷ـ۱۶۹؛ به نقل از مجله فضا، شماره ۵۶، فروردین ۱۳۵۱)

۲. افلاک و تعداد آن‌ها
فلاسفه قائل شده‎اند که افلاک نُه عدد است. اسامی افلاک عبارتند از:
۱. قمر ۲. عطارد ۳. زهره ۴. آفتاب ۵. مریخ ۶. مشتری ۷. زحل ۸. در شریعت فلک ثوابت کرسی و ۹. فلک اطلس عرش نامیده می‌شود.

امام خمینی(ره) دربارۀ تعداد افلاک و خصوصیات آنها می‌گوید:
«و اما عدد افلاک‏ کلیه‏ نُه‌تاست و افلاک جزئیه بسیار است. اولین فلک از افلاک کلیه فلک اطلس است که همان فلک الافلاک بوده و سیر شبانه‌روز مربوط به اوست و دوم از آنها فلک ستاره ‏هاى ثوابت است و حرکت ثوابت به‌گونه ‏اى کُند است که شاید در هر هفتاد سال یک درجه طى مسافت کنند. بنابراین حرکت این فلک در غایت ضعف مى‏باشد و به‌خاطر غایت بطى‏ء بودن حرکت ستاره‏ هاى مرکوز در آن فلک، آنها را فلک ثوابت نامیده‏ اند ولى حرکت سریعه به فلک اطلس اختصاص دارد. بعداز کره ثوابت، کرات کواکب سبعه سیاره است که عبارت است از: زحل و مشترى و مریخ و شمس و زهره و عطارد و قمر.» (سیدروح‌الله موسوی خمینی، تقریرات فلسفه، ج‏۲، ص۵۴۶ـ۵۴۷)

۳. منافع نجوم
فخر رازی گفته است که منافع نجوم بسیار است:
الف) روشنایی شب.
ب) ستاره‌ها سبب تفاوت فصل‌های چهارگانه می‌شوند. زیراکه آنها اجسام عظیم نورانیه‎اند. در تابستان به آفتاب نزدیک شده و باعث زیاد شدن حرارت هوا می‌شوند مثل آتشی که کسی آن را بر آتش دیگری اضافه کند.
پ) ستاره‌ها رجوم‎اند برای شیاطین یعنی شهاب سوزاننده‎اند برای آنها. زیرا شیاطین مردم را از نور ایمان بیرون می‌برند به‌سویِ ظلمت. در روایت است که جنّ‌ها خبرهای آسمان را می‌شنیدند. پس چون محمّد رسول خدا(ص) مبعوث شد، خداوند عالم آسمان را به تیر شهاب از شیاطین محافظت نمود. پس هریک از شیاطن که نزدیک آسمان رود برای شنیدن، تیر شهاب بر او می‌اندازند برای سوزانیدن او تا آنکه به زمین نرود که به مردم خبر دهد و فتنه کند و ایشان را در شکّ اندازد. و این است مرادِ خداوند متعال که فرموده است {وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطین} (ملک: ۶۷/۵) یعنی ستاره‌ها را گردانید از برای راندن شیاطین. (علی قنبریان، روزنامه کیهان، «نجوم و افلاک در قرآن و روایات»، ص۶)

۴. برهان نظم
فلاسفه و متکلمان براهین و استدلالات بسیاری در اثبات وجود خداوند متعال مطرح کرده‌اند؛ مانند: برهان امکان، برهان فطرت، برهان حدوث.
پدیده‌های طبیعی آن‌چنان ساختار، عملکرد، و ارتباط درونی دقیقی را نشان می‌دهند، که بسیاری این فرض را که ورای آنها، یک طراح خلاق وجود دارد، نتیجه‌ای طبیعی، اگر نه اجتناب‌ناپذیر، دانسته‌اند. فلاسفه در قرون متمادی سعی کرده‌اند که این شهود کلی را به شکل برهانی با ساختار منطقی دربیاورند. به مجموعه این استدلال‌ها، برهان نظم گفته می‌شود. به بیان دیگر، اگر به پیرامون خود بنگریم، ناگزیر می‌یابیم که چگونه هر چیزی با عملکردش سازگاری و تناسب دارد. هر چیزی گواهی می‌دهد که از سر تدبیر طراحی شده‌است. به این ترتیب نتیجه می‌گیرند که این مسئله وجود پروردگار را به اثبات می‌رساند. به عبارت دیگر جهان ما نشان‌دهنده وجود نوعی انتخاب است، نه اتفاقی کور و تصادفی. مدافعان برهان نظم، این انتخاب‌کننده را خدا می‌نامند. مدافعان برهان نظم می‌گویند هنگامی که به موجودات عالم (از جمله ستاره‌ها و سیارات در آسمان) می‌نگریم، سازماندهی و برنامه‌ریزی دقیقی احساس می‌کنیم. چنین نظمی تصادفی و خودبه‌خود رخ نمی‌دهد. بنابراین ورای چنین موجودات منظمی، باید ناظم حکیم و علیمی وجود داشته باشد که از سر حکمت و آگاهی آنها را پدید آورده باشد.

برهان نظم دو ویژگی و مزیت دارد:
ویژگی اول: برخی از این استدلالات پیچیده و فنی بوده و احتیاج به بیان مقدماتی دارند. یکی از ساده‌ترین براهین اثبات وجود خداوند و شاید ساده‌ترین آنها، برهان نظم است. عموم مردم، حتی کسانی که سواد خواندن و نوشتن ندارند، به‌راحتی این استدلال را درک می‌کنند و برایشان محسوس‌تر و عینی‌تر بوده و هضمش آسان‌تر است؛ چون این استدلال از راه جهان محسوس و نظم و استحکام در آن، ما را به ناظم و خالق هستی رهنمون می‌کند.
ویژگی دوم: این برهان مانند بسیاری از براهین دیگر تک‌بُعدی نیست بلکه چندبعدی است. بسیاری از استدلالات فقط قادر به اثبات وجود خداوند هستند اما برهان نظم علاوه بر اثبات خدا، برخی از صفات خداوند متعال مانند علم، قدرت، تدبیر و حکمت را نیز به اثبات می‌رساند؛ زیرا نظم موجود در هستی به‌قدری والا بوده و استحکام دارد، که عقل هر ناظری از چنین نظمی، به خالق عالم قادری پی می‌برد.

همچنین برهان نظم دو مقدمه دارد: مقدمه اول محسوس است و مقدمه دوم حکم عقل است:
مقدمه اول: عالَم پیرامون ما نظم دارد (مانند نظم موجود در نجوم). با مشاهدۀ نظم و انتظام در جهان آفاق و انفس، به این نتیجه می‌رسیم که جهان هستی منظم است. این گزاره‌ از راه محسوسات و تجربه به‌دست آمده است.
مقدمه دوم: هر نظمی ناظمی دارد. زیرا وجود نظم بدون ناظم ممتنع است.
نتیجه: جهان هستی ناظم دانای توانایی دارد که چنین نظم و اتقانی را به‌وجود آورده است.

۵. استفاده دانشمندان از برهان نظم
دانشمندان بسیاری از برهان نظم برای اثبات وجود خداوند متعال استفاده کرده‌اند. در میان معاصران مرتضی مطهری، جعفر سبحانی و جوادی آملی به تبیین و تشریح برهان نظم پرداخته‌اند. آنها برای تنبه دادن خوانندگان به نظم شگفت‌انگیز جهان آفاقی، مثال‌های بسیاری مطرح کرده‌اند. برهان نظم برخلاف براهین دیگری همچون برهان امکان و برهان حرکت، صرفاً وجود خداوند متعال را اثبات نمی‌کند بلکه از شدت نظم موجود در جهان هستی برخی از صفات الهی مانند: علم و قدرت و تدبیر نیز اثبات می‌شود. دانشمندان به این مطلب توجه داشته و سایر اوصاف الهی مانند قدرت، علم، اراده، و حکمت را ثابت کرده‌اند. وی بعداز شمردن برخی از مصادیق نظم موجود در هستی، نتیجه می‌گیرد که نظم ناظمی دارد قادر، عالم، مرید، و… .
عالمان دینی در بیان برهان نظم به برخی از آیات قرآن و روایات معصومین، که درباره نجوم است و نظمِ در آسمان‌ها و زمین و همچنین آمدوشد منظم شب و روز اشاره کرده‌اند و انسان‌ها را به تفکر در آن‌ها فراخوانده‌اند:
الف) «در آفرینش آسمانها و زمین، و آمدوشد شب و روز، و کشتی‌هایى که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه‏هایى است (از ذات پاک خدا و یگانگى او) براى مردمى که عقل دارند و مى‏اندیشند».(بقره-۱۶۴)
ب) «مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هاى (روشنى) براى خردمندان است». (آل‌عمران-۱۹۰)
پ) ابن‌بابویه در «معانی‌الاخبار» از حضرت امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است که از حضرت سؤال شد از اثبات صانع عالم، فرموده است که: «اَلْبَعْرَهًُْ تَدُلُ‏ عَلَى‏ الْبَعِیرِ وَ الرَّوْثَهًُْ تَدُلُّ عَلَى الْحَمِیرِ وَ آثَارُ الْقَدَمِ تَدُلُّ عَلَى الْمَسِیرِ فَهَیکلٌ عُلْوِی بِهَذِهِ اللَّطَافَهًِْ وَ مَرْکزٌ سُفْلِی بِهَذِهِ الْکثَافَهًِْ کیفَ لَا یدُلَّانِ عَلَى اللَّطِیفِ الْخَبِیر» یعنی هرگاه پشکل شتر دلالت کند بر وجود شتر و پشکل حمار، دلالت کند بر وجود حمار و اثر قدم دلالت کند بر گذشتن صاحب قدم، پس آسمان بلند به این لطافت و زمین در زیر پاها با این هیئت، چگونه دلالت نمی‌کند بر خالق علیم.»(محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج۳، ص۵۵.)
یکی از دانشمندانی که در آثارشان به برهان نظم اشاره کرده‌اند، علامه محمدکاظم هزارجریبی است. وی برای تنبه دادن خوانندگان به نظم شگفت‌انگیز جهان آفاقی و جهان انفسی، مثال‌های بسیاری مطرح کرده است. هزارجریبی در ابتدای رساله «منبِّه‌‌المغرورین» و بعد از ذکر مقدمه‌ای، در اثبات اصل وجود خداوند، بدون تصریح به عنوان «برهان نظم» از این برهان استفاده می‌کند و به ذکر آیات، نشانه‌ها و نظم در آفاق و انفس اشاره‌ می‌کند و بعداز شمردن مصادیق نظم، برای تکمیل کردن بحث و تأیید سخنانش، به آیه‌ای از قرآن (بقره: ۲/۱۶۴)  استناد می‌کند:
«پس عقل از ارشاد چون تفکّر نماید به توفیق الهی و به متابعت آثار حجّت‌های او، یقین خواهد کرد بر خود صانعی که نظیر و مانندی نداشته باشد زیرا که هرکه نظر نماید در افعال الهی و آثار محکمه او مانند خلقت آسمان‌ها و زینت آنها به ستاره‌ها و آفتاب و ماه و حرکت کردن آنها و طلوع کردن و غروب نمودن آنها و نظر کند به زمین و آنچه در آنها است از کوه‌ها و معدن‌ها و نهرها و چشمه‌ها و دریاها و درخت‌ها و حیوانات و گیاه‌ها و آنچه در میان آسمان حادث می‌شود و ظاهر می‌گردد از ابرها و بادها [و] باران و برف و رعد و برق و صاعقه‌ها…، هر آینه قطع و جزم خواهد نمود که از برای این آثار محکمه صانعی هست که قادر است بر هر چیز و عالم است به هر چیز و حیّ و مرید و کاره است و کاملی است که هیچ نقصی در او نیست و به هیچ‌چیز محتاج نیست و حکیمی است که هرگز فعل و کار عبث از او صادر نمی‌گردد و نمی‌کند مگر آنچه را که اصلاح بندگان در آن باشد و حقّ‌تعالی معرفت خود را به این طریق در کتاب عزیز اشاره فرمود.» (علی قنبریان، تصحیح نسخه‌های کلامی هزارجریبی و تبیین آرای کلامی ایشان، ص۲۲۲)

 

مقالات مرتبط

طلسم چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم   موضوع مقاله: طلسم چیست؟ نویسنده:سعید یزدانپناه صفری کوچی مقاله شماره هفتم گاهنامه مصباح کربلا(مطالب این مقاله تحت نظارت هیئت علمی…

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *