نامه اول کتاب شریف نامه ها برنامه ها

نامه اول کتاب شریف نامه ها برنامه ها

کد ثبت علمی:۱۱۰۶-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۳۴۶

 

 

نامه اول کتاب شریف نامه ها برنامه ها

علامه حسن زاده آملی : نامه ایست که براى دوستى نوشتیم :

باسمه تعالى شأنه

انیس سفرى و جلیس حضرى برادر اکبرم[ : ( اصغر بن سلیمان خضرى]( سلام الله تعالى علیکم و علینا و على عبادلله الصالحین .

صباحى که صبحکم الله بالخیر از این بى خبر بى خیر التماس دعا داشتى آنچنان که در شوره زار دلم تخم محبتت را کاشتى . از دیوانه چه آید تا راهنمائى را شاید ؟ از ویرانه چه امید آبادى رود ؟ و از پژمان چه شکفتگى و شادى ساخته شود ؟ اگر چه گفته اند گنج در ویرانه است ولى هر ویرانه را گنج نیست و در آنجا که گنج است یافتنش بى رنج نیست .

الحمدلله نعمت بیدارى یافتى که ندانم روى از چه تافتى که در بهار عمر به مناى دوست شتافتى ؟ ! آرى :

در جوانى کن نثار دوست جان

رو عوان بین ذلک را بخوان

پیر چون گشتى گران جانى مکن

گوسفند پیر قربانى مکن

قربان حقیقتت که تا بیدار شدى در راه دیدار شدى . با تضرع و ادب در پیشگاه دوست معروض دار که :

تیرى زدى و زخم دل آسوده شد از آن

هان اى طبیب خسته دلان مرهم دگر

و با التماس بخواه که : ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب 

این فیض عظیم را از انفاس قدسى شهر الله المبارک در لیله الجوائز جائزه گرفته اى ( هنیئا لارباب النعیم نعیمهم)

بارى بیمار بیدار پیش از آن که دست از جان بشوید و منادى حق را لبیک بگوید , طبیب طلبد و درد خویش را بدو گوید و درمان جوید . از این بنده شرمنده طبیب خواستى و راه چاره جستى , بسان آن تشنه که در طلب آب به دنبال سراب شتافت تا چون رسید جز حرمان چیزى ندید و نیافت کسراب بقیعه یحسبه الظمان ماء حتى اذا جاءه لم یجده شیئا ]برادرم نعمت بیدارى روزى هر بى سر و پا نمى شود , و این پیک کوى وفا با هر دلى آشنا نمى گردد , و هر مشامى این نسیم صبا را بویا نمى شود , و هر زبانى به ذکر آن گویا نمى گردد . بیدارى مى تلخ وش است , با هر کامى سازگار و گوارا نیست چه أم الخبائث است هر که آن را نوشیده است بلکه اندکى از آن چشیده است از مشتهیات نفسانى حتى از حور و غلمان چشم پوشیده است و دست کشیده است , آرى :

آن تلخ وش که صوفى أم الخبائثش خواند

اشهى لنا واحلى من قبله العذارى

حالا که آمدى گویمت : و استقم کما أمرت  که : ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه . . .  چه خواهى که ندارى و براى تو نیست ؟ اگر طالب مقام محمودى : و من اللیل فتهجد به نافله لک عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا  اگر عاشق مواقف شهودى : أو لم یکف بربک أنه على کل شیى شهید اگر دستورالعمل خوراک خواهى الحمدلله همه ما در سر سفره عالم غیر معلمیم , مى دانیم که چه کاره ایم احتیاج به دستور نداریم . شیخ أجل سعدى گوید[  حکیمان دیر دیر خورند , و عابدان نیم سیر , و زاهدان تا سد رمق , و جوانان تا طبق برگیرند , و پیران تا عرق کنند , اما قلندران چندان که در معده جاى نفس نماند و بر سفره روزى کس

جوانا خدا پیرت کناد ببین تا از کدامین صنفى ؟ خداى عز و جل فرماید : کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین  آخر سوره مبارکه فرقان از[ و عباد الرحمن]تا پایان آن را بخوان و نصب العین خود گردان ,[  لعل الله یحث بعد ذلک أمرا]. کتمان را تشدید کن و پیمان را تسدید . مواظب مراقبت باش و مراقب حضور و عبادت تا عبدالله شوى و عندالله شوى و مشمول کریمه : ان المتقین فى جنات و نهر فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر گردى

 مردى به آفتاب یمنى اویس قرنى گفت : مرا اندرزى کن , آن جناب گفت: فر الى الله این کلام کامل را از کتاب الله اقتباس کرد که نوح نبى علیه السلام به مردم فرمود : ففروا الى الله   آرى سخن از قرآن باید آموخت و دهن از فرقان باید گرفت . یک نفس از نفس ایمن مباش که دشمنى سخت رهزن و رهزنى سخت دشمن است . همواره در کمین است و اقتضاى طبیعتش این است . از شهرت و از شهرت بپرهیز و از معاشر ناجنس بخصوص از نفس بگزیز که :

نخست موعظه پیر مى فروش این است

که از معاشر ناجنس احتراز کنید

دائما طاهر باش و به حال خویش ناظر باش و عیوب دیگران را ساتر باش . با همه مهربان باش و از همه گریزان باش . یعنى با همه باش و بى همه باش . خداشناس باش در هر لباس باش . تو که سلیمان زاده اى حشمت دار , تو که صدیق حسن زاده اى وحشت دار .

قرآن صورت کتبیه انسان کامل اعنى حقیقت محمدیه صلى الله علیه و آله است به بین تا چه اندازه بدان قرب دارى . رسول الله صلى الله علیه و آله فرمود: ان هذا القرآن مأدبه الله بنگر بهره ات از این مأدبه تا چه حد است .

ولى الله اعظم امام اول علیه السلام به فرزندش محمد بن حنفیه اندرز همى کرد که : درجات بهشت بر عدد آیات قرآن است و در رستاخیز به قارى قرآن گویند بخوان و بالا برو , و بعد از نبیین و صدیقین کسى در بهشت به رتبت وى نیست و اعلم أن درجات الجنه على عدد آیات القرآن فاذا کان یوم القیامه یقال لقارى القرآن اقرأ وارق فلا یکون فى الجنه بعد النبیین و الصدیقین ارفع درجه منه این بیان وصى چون آن کلام نبى بسیار کوتاه و بلند است , خداى متعالى داند که ارزش آنها چند است .

از امل چشم پوش و در عمل کوش . مرد جستجوى باش نه گفتگوى . از دریا بخواه نه از جوى . از فضول کلام چون فضول طعام دست بدار . سبکبار باش نه سبکسر و سبکسار . خروس در سحر به ذکر قدوس سبوح در خروش است , کم از خروش مباش , چون به خروش آمدى بدان که بهترین عطاى دوست لقاى اوست , مترصد باش که :

گدایى گردد از یک جذبه شاهى

به یک لحظه دهد کوهى به کاهى

این چند جمله بالعجاله تحریر شد . اگر مجال شد و حال مساعد شد , و عقل را در آنگاه تدبیر بود , و رأى منیر پیر عشق امضاء کرد , و تقدیر قضاء موافق آمد مى توان کلماتى بر آن افزود , تا به بینیم . ولى برادرم تو را حال است و مرا مقال , این کجا و آن کجا ؟ تو را سوز است و مرا ساز آن کوه است و این صدا , قصه این کوتاه است و آن دراز .

ببین کار به کجا کشید که کلاغى رهبر شد و چلاقى دستگیر , جغدى سخنور شد و پشه اى دلیر نعوذ بالله من سبات العقل و خفته  .

 والسلام على من اتبع الهدى

قم حسن حسن زاده آملى

جمعه ۹ شوال ۱۳۸۹ ه . ق = ۲۸ / ۹ / ۱۳۴۸ ه . ش

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *