عبادت احرار چگونه است؟

عبادت احرار چگونه است؟

کد ثبت علمی:۸۷۹-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۱۱۸

 

بلى احرار چون عبد شکورند   بصرف بندگى اندر سرورند 

 

عبادت احرار چگونه است؟

بلى احرار چون عبد شکورند   بصرف بندگى اندر سرورند 

در رساله قیمه ((انسان و قرآن )) ص ۱۰۶ طبع اول در عبادت احرار فرمود:
انسان بر اثر این دارایى ولایت تکوینى به دست مى آورد و چنان قدرت وجودى پیدا مى کند که تصرف در ماده کاینات مى نماید، و خودش بهشت آفرین مى شود، چون مظهر تام اسماء و صفات الهى مى گردد. مى بینید که انسان کامل حرف بهشت را نمى زند، بلکه بهشت آفرین را طلب مى کند. اگر بهشت شیرین است ، بهشت آفرین شیرین تر است . این کلام سید الاوصیاء امیر المؤ منین (علیه السلام ) است :
ما عبدتک خوفا من نارک ، و لا طمعا فى جنتک ، بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک ؛ ترا از بیم آتش و به امید بهشت پرستش نمى کنم بلکه ترا شایسته پرستش یافتم و پرستش مى کنم )).
به قول شیخ بهایى در نان و حلوا:

نان و حلوا چیست اى نیکو سرشت   این عبادتهاى تو بهر بهشت

نزد اهل دین بود دین کاستن   در عبادت مزد از حق خواستن
رو حدیث ما عبدتک اى فقیر   از کلام شاه مردان یادگیر
چشم بر اجر عمل از کوریست   طاعت از بهر عمل مزدوریست

و در نهج البلاغه آمده است که :
ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عباده العبید و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار.
احرار از بندگى لذت مى برند، از ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) گفتن لذت مى برند، از خلوتها و وحدتهایشان لذت مى برند، از فکرها و توجه ها و سیر و سلوک معنوى و از شهود عرفانى و ذوقى و وجدانیشان لذت مى برند.
در باب دهم مصباح الشریعه آمده است که و لتکن صفوتک مع الله تعالى فى جمیع طاعاتک کصفوه الماء حین انزله من السماء؛ یعنى صفاى تو با خداى تعالى در همه طاعات تو مانند صفاى آب باشد زمانى که خداوند آن را از آسمان فرو مى بارد.
بارى ، سخن در این بود که انسان آگاه عبادت را براى طلب بهشت و دورى از دوزخ انجام نمى دهد.
چونکه اندر هر دو عالم یار مى باید مرا   با بهشت دوزخ و با حور و با غلمان چه کار
عبادت آن لذت روحانى است که انسان در تعقلش بلکه ، فوق مقام تعقل ، در شهودش مى یابد. انسان کامل و آگاه چرا خودش را به لذایذ ناپایدار محدود و مقید کند؟ او چرا به دنبال لذت ابدى جاویدانى غیر متناهى نبوده باشد؟
حضرت وصى امیر المؤ منین على (علیه السلام ) فرمود: ((عارف که از دنیا به در رفت ، سائق و شهید او را در قیامت نمى یابند، و رضوان جنت او را در جنت نمى یابد، و مالک نار او را در نار نمى باید. یکى عرض کرد: عارف در کجا است ؟ امام فرمود: او در نزد خدایش است .
عارف نه در آسمان است و نه در زمین ، نه در بهشت و نه در دوزخ ، او همواره پیش آسمان آفرین و بهشت آفرین است .

چرا زاهد اندر هواى بهشتست   چرا بى خبر از بهشت آفرینست

سبحان الله انسان چقدر اعتلاى مقام پیدا مى کند که با خدایش همنشین مى گردد، و چقدر انحطاط مى یابد که از انعام و بهایم پست تر مى شود. لقد خلقنا الانسان فى اءحسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین (تین / ۴ و ۵) انتهى .
باید بین عبادت اجیرانه با عبادت براى عبودیت فرق نهاد که جناب قیصرى در شرح فص هودى فصوص الحکم گوید: فان الاجیر لایزال نظره الى الاجره و العبد لا یعمل للاجره بل للعبودیه و الاجیر یتصرف عنه وصوله اجرته من باب المستاءجر، و العبد ملازم لباب سیده ؛ فالعالم بمقام عبودیته العامل بمقتضى اوامر سیده لیس کالعامل الجاهل فانه یعمل للخلاص من النار و حصول الجنه .
و نیز در شرح فص نوحى فرماید: و اعلم ان جزاء الاعمال الصادره من العباد انما هو بحسب نیاتهم فمن کان عمله للجنه یجازیه بها و من کان عمله لله نفسه لا رغبه فى الجنه و لا رهبه من النار فالحق جزاؤ ه لا غیر کما جاء فى الحدیث القدسى من اءحبنى قتلته و من قتلته و من قتلته فعلى دیته و من على دیته فاءنا دیته و قال ابو یزید فى مناجاته عند تجلى الحق له ملکى اعظم من ملکک لکونک لى و اءنا لک فاءنا ملکک و اءنت ملکى و انت العظیم الاعظم و ملکى انت فانت اعظم من ملکک و هو اءنا.
پس عبادت احرار عبادت حبى است و نتیجه عبادت حبى آن مى شود که حق تعالى خود را جزاى وى قرار مى دهد و در نتیجه عبد با عبادت حبى به قرب فریضه بار مى یابد و مظهر اسم شریف ((الجامع )) حق متعال مى شود.
بر عبد واجب است که بندگى خود را انجام دهد و مولایش را اطاعت نماید و اوامر او را به انجام رساند حال اگر هم مولى بدو چیزى عطا کرد نه از باب پاداش خود و اعمال خویش پندارد بلکه آن را به حساب رحمتى از حق و منتى و امتنان مولى محسوب بدارد.

این همه لطف خواجه با بندگى مجاز ماست   ار به حقیقت آن بود خواجه بما چه ها کند

در مصراع اول که ((عبد شکور)) فرمود ناظر به فرمایشى از جناب رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) است که عایشه به حضرتش عرض کرد که شما با این همه بزرگى و مقامى که خداوند برایت قرار داده چرا در شبها به سجده هاى طولانى و گریه و زارى مشغول هستید حضرت فرمود آیا اینها دلیل مى شود که من عبد شکور نباشم .

منبع:باب هجدهم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *