در گردنه ماندن حمار شیخ

(علامه حسن زاده)در گردنه ماندن حمار شیخ

کد ثبت علمی:۱۴۲۴-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۶۶۴

 

ابن خلکان در شرح حال ابو على جبایى گوید که : ابوالحسن اشعرى با استادش ابو على جبایى مناظره اى دارد که علما آن را نقل کرده اند و…….

ابن خلکان در شرح حال ابو على جبایى گوید که : ابوالحسن اشعرى با استادش ابو على جبایى مناظره اى دارد که علما آن را نقل کرده اند و آن این است که ابوالحسن اشعرى از وى پرسید: چه مى گویید درباره سه برادر که یکى مؤمن و نیکوکار و پرهیزگار بود و مرد، و دومى کافر و فاسق و شقى بود و مرد، و سومى کودک خردسال که در همان کودکى بمرد؟ این سه تن چگونه است ؟ جبایى در جواب گفت : زاهد در درجات است ، و کافر در درکات است ، و صغیر از اهل سلامت است . سپس اشعرى گفت : اگر صغیر بخواهد به سوى درجات زاهد برود آیا! او اذن داده مى شود؟ جبایى گفت : نه ، زیرا به او مى گویند: برادرت به سبب طاعات کثیرش به این درجات رسید و تو را آن طاعات نبود. اشعرى گفت : صغیر مى گوید: خدایا! تقصیر من نبود؛ زیرا تو مرا باقى نگذاشتى و مرا قدرت بر طاعت ندارى . جبایى در جواب گفت : بارى جل و على مى گوید: من مى دانستم اگر تو باقى مى ماندى گناه مى کردى و مستحق عذاب الیم مى شدى ، لذا رعایت مصلحت تو کردم . اشعرى گفت : برادر کافر مى گوید: یا اله العالمین ! همچنان که حال برادر صغیر مرا مى دانستى ، به حال من نیز دانا بودى ، چرا مصلحت او را رعایت کردى و مصلحت مرا رعایت نکردى ؟ جبایى در جواب اشعرى بدو گفت : تو دیوانه اى ! اشعرى بدو گفت : نه ، من دیوانه نیستم ؛ بلکه حمار شیخ در گردنه بماند! سپس از جبایى منقطع شد و ترک مذهب وى کرد و اعتراضات بسیار بر گفته هایش داشت ، به طورى که وحشت بزرگى در میان شان پدید آمد.

منبع:پندهای حکیمانه

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *