در آسمان معرفت

در آسمان معرفت

کد ثبت علمی:۵۷۷-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۱۸۲۶

 

تذکره اوحدی از عالمان ربانی، به بنان و بیان حضرت علامه حسن حسن‏زاده آملی

 

در آسمان معرفت

در آسمان معرفت: تذکره اوحدی از عالمان ربانی، به بنان و بیان حضرت علامه حسن حسن‏زاده آملی، گردآوری و تنظیم: محمد بدیعی، انتشارات تشیع، ۱۳۷۵، ۴۴۶ ص .

ارباب معرفت آگاهند که احیای آثار و تراجم احوال بزرگان دانش و دین، تا چه اندازه برای همه طبقات اجتماع از هر حیث مفید می‏افتد .

زندگی‏نامه افراد نامور جهان و تاریخ اوضاع و ازمنه آنان، و بخصوص شرح حال اولیای الهی دوران و بیان تراث علمی و صحف نوری و سیرت حسنه هر یکیشان، سرمشق نفوس مستعده قابل استکمال، و موجب ازدیاد بصیرت و تعلیم و تربیت در مسیر ترقی و تعالی و تکامل است; چنانکه «التجارب لقاح العقول‏» و به قول عارف رومی در دفتر اول مثنوی:

پس سپاس او راکه ما را در جهان

کرد پیدا از پس پیشینیان (۱)

مؤلف آسمان معرفت

نویسنده کتاب، حضرت استاد علامه حسن‏زاده آملی، عالمی ذوالفنون، حکیمی عارف و عارفی فقیه است . ایشان، بقیه السیف عالمان سلف و اسوه و مربی دانشمندان معاصر است . علامه شعرانی در اجازه اجتهادی که به ایشان اعطا کرده است، در وصف ایشان می‏نویسد: «در بیست‏سال، بلکه بیشتر او را آزمودم . در این مدت در او چیزی جز جد و اجتهاد ندیدم که موجب شین و مؤاخذه گردد . از علوم دین،

همه آن چیزهایی را که علمای دین واجب است‏بدانند، گردآورده است . . . او در علم نجوم و ریاضیات یدی طولا دارد و در استخراج هلال و کسوفین دارای مهارت است . او در علوم شرعیه عقلیه و نقلیه سوارکار ماهر میدان مسابقه است . من او را بر استنباط فروع از اصول، توانا دیده‏ام‏» . (۲)

ساختار کتاب

علامه حسن‏زاده، مؤلف بیش از صد کتاب و رساله در علوم و فنون گوناگون است که هر کدام به سهم خود در علوم و معارف اسلامی رهگشاست . آسمان معرفت‏یکی از تازه‏ترین گلهای روح‏پرور بوستان معرفت استاد حسن‏زاده است . این مجموعه در واقع شامل مقالات و مصاحبه‏ها و سخنرانی‏های مؤلف است که به مناسبتهای گوناگون افاده کرده‏اند و آقای محمد بدیعی با سلقیه و ابتکار خود آنها را تنظیم کرده و برای تکمیل آنها احیانا از مقالات دیگر نویسندگان نیز سود جسته است . در این کتاب، شرح حال یازده تن از عالمان ربانی به بیان و بنان علامه حسن‏زاده افاده شده است . عالمانی که با واسطه یا بدون واسطه آیه‏الله حسن‏زاده از خرمن دانش ایشان بهره برده است .

این عالمان وارسته، عبارتند از: ۱ – استاد علامه سید محمد حسین طباطبائی; ۲ – عارف ربانی آیه‏الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی; ۳ – علامه ذوالفنون حاج میرزا ابوالحسن شعرانی; ۴ – آخوند ملا محمد آملی; ۵ – آیه‏الله حاج شیخ محمد تقی آملی; ۶ – علامه میرزا مهدی الهی قمشه‏ای; ۷ – آیه‏الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی; ۸ – علامه مولا محمد مهدی نراقی; ۹ – حکیم متاله سید ابوالحسن جلوه; ۱۰ – علامه محمد حسین فاضل تونی; ۱۱ – حکیم متاله حاج ملا هادی سبزواری .

فصل دوازدهم شامل ترجمه شرح حال خودنوشت علامه حسن‏زاده است که به درخواست‏سید حسن امین برای درج در مستدرکات اعیان الشیعه نگاشته بوده است .

سطوری از کتاب

در اینجا مطالبی از کتاب انتخاب شده که خواندنی‏تر است; نکات اخلاقی، نمونه‏هایی از سختکوشی علما در تحصیل علم و نیز یک دستورالعمل اخلاقی از مرحوم آیه‏الله ملکی تبریزی قدس سره ، با ذکر شماره صفحه می‏آوریم .

استاد علامه سید محمد حسین طباطبائی

آثار هر کس نمودار دارایی اوست‏بهترین معرف آن جناب، سیر و سلوک انسانی و آثار علمی، از تدریس و تالیف اوست . افاضل حوزه علمیه قم که شاغل کرسی تدریس اصول معارف حقه جعفریه‏اند، از تلامذه اویند، و تفسیر عظیم الشان المیزان که عالم علم را مایه فخر و مباهات است، یکی از آثار نفیس قلمی و ام الکتاب مؤلفات اوست .(ص ۱۷)

جایگاه علامه طباطبائی در عرفان عملی

موقعیت جناب علامه طباطبائی (رضوان الله علیه) در عرفان عملی این بود که دریافته بود و به این باور رسیده بود که: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم‏» . (۳) راه این است و جز این نیست . و دقیقا بدین جهت، رفتار او، گفتار او، سکوت او، قلم او و مطلقا آثار وجودی او، حکایت کننده وارستگی و عظمت ذخایر علمی و عملی او بود .

انسان وقتی حضرت علامه طباطبائی را زیارت می‏کرد، به یاد این حدیث‏شریف می‏افتاد که جناب کلینی

در کتاب فضل العلم کافی به اسنادش از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می‏کند و فرموده است:

من تعلم العلم و عمل به و علم لله، دعی فی ملکوت السماوات عظیما: فقیل تعلم لله و عمل لله و علم لله . (۴)

آن کسی که دانش تحصیل کند و بدان عمل کند و به دیگران برای خدا تعلیم بنماید، در ملکوت سماوات و عالم اله – که خودش عالم عظیم است – او را به عظیم صدا می‏کنند: ای بزرگ، ای آقا، ای کسی که برای خدا تحصیل علم کرده‏ای، برای خدا بدان عمل کرده‏ای، برای خدا به دیگران تعلیم داده‏ای، تو آقا و بزرگ و عظیمی .

بنده هفده سال در محضر شریف او با ایشان انس داشتم و از ایشان کار لغوی ندیدم . حرف لغوی نشنیدم . بسیار مواظب کلام خود بود .(ص ۴۹ – ۵۱)

علامه طباطبائی و مراقبت از نفس

به حقیقت، دل این مرد بزرگوار معدن تقوا بود; زیرا بسیار مواظب خود بود . همواره اهتمامش بر این بود و می‏گفت در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این ۲۴ ساعت چگونه بر شما گذشته . اهل محاسبه باشید . همان طور که یک بازرگان و یک کاسب دخل و خرج خود و صادرات و وارداتش را حساب می‏کند، شما ببینید در این شب و روز که بر شما گذشت، چه چیزی اندوخته‏اید . چه گفته‏اید . یک‏یک رفتار و گفتارتان را حسابرسی کنید . از نادرستی‏ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود، و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود، خدا را شاکر باشید، تا بتدریج‏برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود . «و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم‏» . (۵)

حضرت علامه همواره مراقب نفس خویش بود و از خدا غافل نمی‏شد و این امر در صورت و رفتار و حرفشان پیدا بود که ایشان در پیشگاه دیگری قرار گرفته . هر چند به صورت ظاهر، جسمش با دیگران بود، پیدا بود که در محضر دیگری نشسته است .

در این باره، مصباح الشریعه می‏فرماید که: «العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله‏» ; عارف بدنش با خلق و دلش با خداست; «و لامونس له سوی

الله، و هو فی ریاض قدسه متردد و من لطائف فضله متزود» ; توشه‏اش آن سویی است . قلبی که او دارد در پیشگاه ملکوت عالم آمد و شد دارد . مونسش ملکوت عالم است .

چنین کسی مراقبت دارد و انسان بر اثر این مراقبت، یواش یواش به صفات ملکوتی متصف می‏شود و بدان خو می‏گیرد .(ص ۵۴ – ۵۵)

از خاطرم نمی‏رود که مرحوم علامه طباطبائی وقتی به من فرمود: «آقا، من هر روز مراقبتم قوی‏تر است . شب، مشاهدات من، مکاشفات من زلالتر است‏» . هر چه روز مراقبت‏شدیدتر باشد، شب مکاشفات زلالتر و صافی‏تر است . (۶)

عارف ربانی حاج میرزا جواد ملکی تبریزی (م ۱۳۴۴ ق)

عارف بالله

عارف الهی، سالک مستقیم، محقق ربانی، فقیه صمدانی و مربی نفوس آیه‏الله حاج شیخ میرزا جواد آقای ملکی تبریزی (رضوان الله تعالی علیه)

از اعاظم علمای الهی عصر اخیر، و بحق از علمای فقه و اصول و اخلاق و حکمت و عرفان بوده است .

دستورالعمل عرفانی

عظمت مقام عروج روحی آن جناب، از دستور العملی که برای آیه‏الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (۷) ارسال داشته، دانسته می‏شود . دستورالعمل، این است:

بسم الله الرحمن الرحیم

فدایت‏شوم . . .

در باب اعراض از جد و جهد رسمیات، و عدم وصول به واقعیات، که مرقوم شده و از این مفلس استعلام مقدمه موصله فرموده‏اید، بی‏رسمیت‏بنده حقیقت آنچه که برای سیر این عوالم یاد گرفته و بعضی نتائجش را مفصلا در خدمت‏شریف، ابتدا خود صحبت کرده‏ام، و از کثرت شوق آنکه با رفقا در همه عوالم همرنگ بشوم، اس و مخ آنچه از لوازم این سیر می‏دانستم بی‏مضایقه عرضه داشتم . حالا هم اجمال آن را به طریقه‏ای که یاد گرفته‏ام، مجددا اظهار می‏دارم:

طریق مطلوب را برای راه، «معرفت نفس‏» گفتند; چون نفس انسانی تا از عالم مثال خود نگذشته، به عالم عقلی نخواهد رسید، و تا به عالم عقلی نرسیده، حقیقت معرفت‏حاصل نبوده و به مطلوب نخواهد رسید . لذا، به جهت اتمام این مقصود، مرحوم مغفور (۸) جزاه الله عنا خیر جزاء المعلمین، می‏فرمود که:

باید انسان یک مقدار زیاده از معمول تقلیل غذا و استراحت‏بکند تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد; و میزان آن را هم چنین فرمود که، انسان اولا روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتی تنقل ما بین الغذائین نکند . ثانیا هر وقت غذا می‏خورد، باید مثلا یک ساعت‏بعد از گرسنگی بخورد، و آنقدر بخورد که تمام سیر نشود . این در کم غذا . و اما در کیفش، باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد; به این معنی که شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را، یعنی هم روز و هم شب را

ترک کند، و یکی هم اگر بتواند للتکیف نخورد . و لامحاله آجیل خور نباشد، و اگر احیانا وقتی نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد، استخاره کند . و اگر بتواند، روزه‏های سه روز هر ماه را ترک نکند .

و اما تقلیل خواب; فرمودند شبانه‏روز شش ساعت‏بخوابد . و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زیاد نماید . اینها در تقلیل حیوانیت کفایت می‏کند .

و اما تقویت روحانیت; اولا دائما باید هم و حزن قلبی به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد . ثانیا تا می‏تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو، جناح سیر آسمان معرفت است . در ذکر، عمده سفارش، اذکار صبح و شام، اهم آنها که در اخبار وارده شده، و اهم تعقیبات، صلوات، و عمده‏تر، ذکر وقت‏خواب که در اخبار ماثور است; سیما متطهرا در حال ذکر به خواب رود .

و [در باره] شب‏خیزی می‏فرمودند: زمستانها سه ساعت، تابستانها یک ساعت‏ونیم .

و می‏فرمودند که در سجده ذکر یونسیه (۹) – یعنی در مداومت آن که شبانه

روزی – ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن، اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است; خیلی اثرها دیده‏ام . بنده خود هم تجربه کرده‏ام، چند نفر هم مدعی تجربه‏اند .

یکی هم قرآن که خوانده می‏شود، به قصد هدیه [به] حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله خوانده شود .

و اما فکر برای مبتدی; می‏فرمودند: در مرگ فکر بکن، (۱۰) تا آن وقتی که از حالش می‏فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج‏شده، فی الجمله استعدادی پیدا کرده، آن وقت‏به عالم خیالش ملتفت می‏کردند (۱۱) یا آنکه خود ملتفت می‏شد . چند روزی همه روز و شب فکر در این می‏کند که بفهمد که هر چه خیال می‏کند و می‏بیند، خودش است و از خودش خارج نیست . اگر این را ملکه می‏کرد، خودش را در عالم مثال می‏دید; یعنی حقیقت عالم مثالش را می‏فهمید و این معنی را ملکه می‏کرد .

آن وقت می‏فرمودند که، باید فکر را تغییر داد و همه صورتها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد . (۱۲) و اگر انسان این را ملکه نماید، لابد تجلی سلطان معرفت‏خواهد شد . یعنی تجلی حقیقت‏خود را به نورانیت و بی‏صورت و حد، با کمال بها، فائز آید . و اگر در حال جذبه ببیند، بهتر است; بعد از آنکه راه ترقیات عوالم عالیه را پیدا کرد، هر قدر سیر کند اثرش را حاضر خواهد یافت .

و به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم طبیعت، اول ترقی به

عالم مثال نماید، بعد به عالم ارواح و انوار حقیقیه; البته براهین علمیه را خودتان احضر هستید . عجب است که تصریحی به این مراتب در سجده دعای شب نیمه شعبان – که اوان وصول مراسله است – شده است که می‏فرماید: «سجد لک سوادی و خیالی و بیاضی‏» . (۱۳) اصل معرفت آن وقت است که هر سه فانی بشود; که حقیقت‏سجده عبارت از فناست که عندالفناء عن النفس بمراتبها، یحصل البقاء بالله . رزقنا الله و جمیع اخواننا بمحمد و آله الطاهرین .

باری، بنده فی الجمله از عوالم دعاگویی اخوان، الحمدلله بی‏بهره نیستم و دعای وجود شریف و جمعی از اخوان را برای خود ورد شبانه قرار داده‏ام .

حد تکمیل فکر عالم مثال، که بعد از آن، وقت محو صورت است، آن است که یا باید خود به خود ملتفت‏شده عیانا حقیقت مطلب را ببیند، یا آنقدر فکر بکند که از علمیت گذشته عیان بشود . آن وقت محو موهومات کرده، در عدم فکر بکند، تا اینکه از طرف حقیقت‏خودش تجلی بکند . (۱۴) (ص ۱۰۱ ، ۱۰۷ – ۱۱۰)

مدارج علمی و سیر و سلوک مرحوم ملکی

حاج میرزا جواد آقا بعد از تحصیل مقدمات، در مسقط الراس خود تبریز، به عراق عرب مهاجرت کرد و در نجف اشرف رحل اقامت افکند و در محضر اعلام دین به کسب معارف حقه الهیه پرداخت .

از تاییدات آن سوئی که شامل حال مرحوم میرزا جواد آقای ملکی شده بود اینکه، در آن عصر تشرفش به آستانه ولایت در نجف اشرف، توفیق ادراک ساحت اعلای بزرگترین معلم اخلاق در عصر اخیر، جمال السالکین جناب آخوند ملا حسینقلی همدانی را به دست آورد که بر اثر تمامیت قابل و اتمیت فاعل، به سیر و سلوک منازل و مراحل عالیه عوالم نفس نائل آمد .

رساله لقاء الله وی بارقه‏ای از بارقه‏های آتشین و دلنشین آن محمل عرشی است . و اسرار الصلاه‏اش مشتی از خروارها شروق اسرار آن محضر اعلاست . و کتاب مراقبات‏اش نمودی از درس حضور و شهود آن مجلس اسنای

استاد بزرگ ربانی آخوند ملا حسینقلی همدانی است، افاض الله علینا من برکات انفاسهما النفیسه .(ص ۱۰۴ – ۱۰۵)

باید کفش آنها را پیش پایشان جفت کنی

جناب آقای صدوقی سها در تاریخ حکما و عرفا (ص ۱۳۳، چ ۱) می‏نویسد: «از بعضی از اهل سلوک منقول است که آقا میرزا جواد آقا بعد از دو سال خدمت آقا (سرکار آخوند مولا حسینقلی همدانی) عرض می‏کند: من در سیر خود به جایی نرسیدم .

آقا در جواب، از اسم و رسمش سؤال می‏کند . او تعجب کرده می‏گوید: مرا نمی‏شناسید؟ من جواد تبریزی ملکی هستم . ایشان می‏گویند: شما با فلان ملکی‏ها بستگی دارید؟ آقا میرزا جواد آقا چون آنها را خوب و شایسته نمی‏دانسته، از آنان انتقاد می‏کند . آخوند ملا حسینقلی همدانی در جواب می‏فرماید: هر وقت توانستی کفش آنها را که بد می‏دانی پیش پایشان جفت کنی، من خود به سراغ تو خواهم آمد .

آقا میرزا جواد آقا فردا که به درس می‏رود، خود را حاضر می‏کند که در محلی پایین‏تر از بقیه شاگردان بنشیند تا رفته‏رفته طلبه‏هایی که از آن فامیل در نجف بودند و ایشان آنها را خوب نمی‏دانسته مورد محبت‏خود قرار می‏دهد، تا جایی که کفششان را پیش پای آنها جفت می‏کند . چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن هستند می‏رسد، رفع کدورت فامیلی می‏شود .

بعد، آخوند او را ملاقات می‏کند و می‏فرماید: دستور تازه‏ای نیست، تو باید حالت اصلاح شود تا از همین دستورات شرعی بهره‏مند شوی . ضمنا یادآوری می‏کند که کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهائی برای عمل کردن خوب است‏» .(ص ۱۲۷ – ۱۲۸)

پیامی به حوزه‏های علمیه در تدریس کتب ادعیه

آنکه از جناب آخوند ملا حسینقلی همدانی نقل شده است که مفتاح الفلاح شیخ بهائی برای عمل کردن خوب است، این کمترین در بعض مقالاتش گفته است:

«امید آنکه در حوزه‏های علمیه، صحف ادعیه و اذکار که از ائمه اطهار علیهم السلام صادر شده است و بیانگر مقامات و مدارج و معارج انسان است، از متون کتب درسی قرار گیرند و در محضر کسانی که زبان فهم و اهل دعا و سیر و سلوکند و راه رفته‏اند و راهنمایند، درس خوانده شوند .

مثلا به ترتیب، اول مفتاح الفلاح شیخ بهائی، و پس از آن عده الداعی ابن‏فهد و بعد از آن قوت القلوب ابوطالب مکی و سپس اقبال سید بن طاوس و در آخر انجیل اهل بیت و زبور آل محمد علیهم السلام صحیفه سجادیه، در عداد کتب درسی درآیند که نقش قوی در احیای معارف اصیل اسلامی دارند» . (۱۵) (ص ۱۲۸)

علامه ذوالفنون حاج میرزا ابو الحسن شعرانی

ترجمه کشف المراد

یکی از کتابهای ایشان ترجمه و شرح کشف المراد است . علامه شعرانی خیلی اعتنا به کشف المراد و تجرید جناب خواجه طوسی داشتند و اهتمام ایشان براین بود که طلبه، حتما کشف المراد را بخواند تا آشنا بشود به کلام امامیه .(ص ۱۶۶)

ویژگیهای علامه شعرانی

از خصایص ایشان این بود که دست‏به هر کتابی دراز نمی‏کرد . حتی المنجد در میان کتابهایش نبود و خودش صریحا فرمود: «این کتاب منجد را برای دانشجویان مدارس نوشته‏اند نه برای

عالم روحانی‏» . ملا دست می‏برد به کتابهای علمی اساسی لغت، به جمهره ابن درید، تاج العروس و صحاح ، به این جور کتابها که کتاب است، نه منجدی که برای بچه‏های مدرسه نوشته‏اند .

یکی از محسنات ایشان این بود که به افکار و آرای قدما در مسائل فقهی خیلی عنایت داشت; زیرا که آنها قریب العهد بودند .

عجیب در «ولایت‏» متصلب بود و حتی در ابتدای کتاب نفس المهموم مرحوم حاج شیخ عباس قمی که ترجمه فرموده، اظهار علاقه و تضرع و تادب به پیشگاه اهل‏بیت نموده است .(ص ۱۷۴)

علامه شعرانی در مقدمه ترجمه نفس المهموم می‏نویسد: «این بنده فانی ابوالحسن بن محمد بن غلامحسین بن ابی‏الحسن المدعو بالشعرانی که چون عهد شباب به تحصیل علوم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت و اقتداء

باسلافی الصالحین من عهد صاحب منهج الصادقین از هر علمی بهره گرفتم و از هر خرمنی خوشه برداشتم، گاهی به مطالعه کتب ادب از عجم و عرب و زمانی به دراست اشارات و اسفار، و زمانی به تتبع تفاسیر و اخبار، وقتی به تفسیر و تحشیه کتب فقه و اصول و گاهی به تعمق در مسائل ریاضی و معقول، تا آن عهد، به سرآمد .

لقد طفت فی تلک المعاهد کلها

و سرحت طرفی بین تلک المعالم

سالیان دراز شب بیدار و روز در تکرار، همیشه ملازم دفاتر و کراریس و پیوسته مرافق اقلام و قراطیس . ناگهان سروش غیب در گوش این ندا داد که علم برای معرفت است و معرفت‏بذر عمل و طاعت و طاعت‏بی‏اخلاص نشود . و این همه میسر نگردد مگر به توفیق خدا و توسل به اولیا، مشغولی تا چند؟

علم چندان که بیشتر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانی

شتاب باید کرد و معاد را، زادی فراهم ساخت . زود برخیز که آفتاب برآمد و کاروان رفت; تا بقیتی باقی است و نیرو تمام از دست نشده، توسلی جوی و خدمتی کن . . .» . (۱۶) (ص ۱۳۸ – ۱۳۹)

علامه میرزا مهدی الهی قمشه‏ای

طبع لطیف و طلاقت‏بیان مرحوم قمشه‏ای

طبعش بسیار لطیف بود . از طلعت دیوانش، فروغ «ان من الشعر لحکمه‏» ساطع است، و از طلاقت‏بیانش شروق «ان من البیان لسحرا» طالع . نازکی اشعارش خود برهان ناطق است، و تفریظ مرحوم ملک الشعرای بهار که در ابتدای نغمه عشاق ثبت است، شاهدی صادق . این بنده، گوینده‏ای را از معاصران نمی‏شناسد که آن همه مضامین رفیع حکمت و معانی منیع عرفان را به این سبک روان به رشته نظم کشیده باشد . لذا، با هیچ یک از دواوین معاصران جز به دیوان درج درر حقایق الهی، خو نکرده است .(ص ۲۳۹ – ۲۴۰)

جلوه‏های اخلاص

درس ما را بعد از نماز مغرب و عشا می‏فرمود که به تعبیر لطیفشان تدریس ما به جای تعقیبات نماز ما باشد . ما نیز نماز را با ایشان در منزلش می‏خواندیم و به آن بزرگوار اقتدا می‏کردیم . اما نماز می‏خواند; در قنوت گریه‏ها می‏کرد . گویا الآن نغمه الهیش را در حال قنوت می‏شنوم که با گردن کج و صورت

حزین و آهنگی جانفزا و دلربا همراه با درر غلطان قطرات اشک می‏گوید: «الهی و ربی من لی غیرک، اساله کشف ضری والنظر فی امری‏» .(ص ۲۴۱)

زاهد و معرض حقیقی از متاع دنیا

کتاب و کتابخانه‏ای نداشت و بسیاری از کتابهایش را در زمان حیاتش بفروخت و خود کتابخانه متحرک بود; گفتار از خودش می‏جوشید .

بسیار قانع بود; ملبسش عادی و مسکنش عادی‏تر . سقف خانه‏اش حصیر و چوب بود و برق نکشیده بود و می‏فرمود: برق را در پشت‏بام کشیده‏ایم . مرادش لامپهای گوناگون سقف مینای آسمان، یعنی ستارگان بود . گویا مرحوم شوکت در باره

او فرمود:

بس که شد شهد قناعت فرش در کاشانه‏ام

نیشکر گردد اگر پیچی حصیر خانه‏ام

وقتی، یکی از اساتید بزرگوارم به این بنده می‏فرمود که، به آمل نرو، ضایع می‏شوی; مرحوم الهی فرمود: برو که اگر امثال شما حمایت دین را به عهده نگیرد، مبادا . . . .

مقامات و مناصب عاریت دنیوی که اگر فرضا آنها را وفا و ثبات و دوام باشد تا لب گور بیشتر نیست، در چشم توحید او ارزش پشیزی نداشت و می‏فرمود:

جهان کشور من خدا شاه من

نداند جز این قلب آگاه من

(ص ۲۴۶).

پی‏نوشت:

۱) از مقدمه استاد علامه حسن‏زاده آملی بر آسمان معرفت .

۲) آسمان معرفت، ص ۴۲۹ – ۴۳۰ .

۳) سوره اسراء (۱۷) : ۹ .

۴) اصول کافی، تعریب حضرت استاد حسن‏زاده آملی، ج ۱ ، ص ۲۷ .

۵) سوره حشر (۵۹) : ۱۹ .

۶) برای اطلاع از شرح حال و آثار حضرت علامه طباطبائی قدس سره ر ک: «نجوم امت: زندگانی آیه‏الله علامه سید محمد حسین طباطبائی، ناصر باقری بیدهندی، نور علم، ش ۳۳، آذر ۱۳۶۸ ; ص ۴۴ – ۸۷ . تازه‏ترین کتاب در باره علامه طباطبائی، کتابشناسی علامه طباطبائی است که در آن تمام منابع شرح حال و آثار علامه به دست داده شده است .

۷) برای اطلاع از شرح حال و آثار این عالم ربانی و فقیه و فیلسوف، ر ک: مجله نور علم، ش ۴۰ ، ص ۳۸ – ۵۹ .

۸) حضرت علامه حسن‏زاده در توضیحات ذیل دستورالعمل، فرموده‏اند: «مراد مرحوم آقای ملکی از «مرحوم مغفور . . .» جناب آخوند ملا حسینقلی همدانی است‏» (در آسمان معرفت، ص ۱۱۱) برخی از دستورالعمل‏ها و مناجاتهای شیخ عارفان آخوند ملا حسینقلی همدانی، در کتاب تذکره المتقین، تالیف حاج شیخ محمد بهاری، درج شده است . همچنین دونامه از ایشان در مجله حوزه، ش ۱ ، ص ۵۳ – ۵۸ و ش ۱۱ ، ص ۸۷ – ۹۳ چاپ شده است .

۹) مراد از ذکر یونسیه، دعایی است که از قول حضرت یونس علیه السلام در آیه ۸۸ سوره انبیا آمده است . «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین‏» .

۱۰) شهید اول قدس سره نیز در دستورالعملی که از او نقل شده گوید: «یاد مرگ، آدمی را در نیل به حقایق بندگی کمک می‏کند . از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پرسیدند: آیا کسی با شهیدان محشور می‏شود؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پاسخ داد: “بلی، کسی که هر روز بیست‏بار یاد مرگ کند” . مرگ آرزوها را کوتاه و عمل را نیکو کند» .(«دستورالعملی منقول از شهید اول‏» ، محسن صادقی، پیام حوزه، س ۱ ، ش ۳ ، ص ۹۷).

۱۱) علامه حسن‏زاده در ذیل دستورالعمل، در توضیح این کلام فرموده‏اند: «از مرحوم استاد علامه طباطبائی در بیان این کلام مرحوم میرزا جواد آقا که فرمود: “آن وقت‏به عالم خیالش ملتفت می‏کردند” پرسیدم . فرمود: آقا! انسان بدانچه علم پیدا می‏کند، همه در صقع نفس اوست، و همه عالم مثال علم اوست، و هر چه که می‏بینی (یعنی ادراک می‏کنی) همه خودتی و از تو خارج نیست‏» .

۱۲) استاد حسن‏زاده در ذیل این کلام، به نقل از علامه طباطبائی می‏فرماید: «مراد اینکه آقای ملکی فرمود: ” باید فکر را تغییر دهد و همه صورتها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد” این است که، همه اینها را مظاهر و مجالی حق داند و حق را در این مظاهر ببیند و برای آنها استقلال وجودی ننگرد، که مراد از «عدم‏» این است; چه ظهور بدون مظهر و جلوه بدون مجلی معنی ندارد و تحقق پیدا نمی‏کند . پس، همه را حق بیند . و عارف همان را در آخر می‏یابد که در اول یافته بود و عامه در حال می‏یابند، جز اینکه نحوه یافتن تفاوت دارد . ودر این حال، به عالم نور و بیاض و عیان رسیده است‏» .

۱۳) حضرت علامه حسن‏زاده در ذیل دستورالعمل، فرموده‏اند: «آنکه فرمود: “در سجده دعای شب نیمه شعبان می‏فرماید: سجدلک سوادی و خیالی و بیاضی” اشاره است‏به سجده رسول الله صلی الله علیه وآله در شب نیمه شعبان که در سجده می‏فرمود: ” سجدلک سوادی و خیالی و آمن بک فؤادی” که به جای فؤادی، در نسخه یاد شده «بیاضی‏» آمده است . تفصیل آن در مفاتیح الجنان مرحوم محدث قمی مذکور است و اصل آن در مصباح المتهجد شیخ طوسی (چاپ سنگی، ص ۵۸۵) مسطور است‏» .(در آسمان معرفت، ص ۱۱۱).

۱۴) شایان ذکر است که این دستورالعمل در مجله حوزه (ش ۴، اردیبهشت ۱۳۶۳) نیز چاپ شده است . اما اغلاطی – لابد مطبعی – در آن راه یافته است . بعلاوه، مزیت دستورالعملی که علامه حسن‏زاده نقل کرده‏اند، در این است که اولا، ایشان در ذیل دستورالعمل توضیحاتی از خود و به نقل از علامه طباطبائی قدس سره آورده‏اند (آسمان معرفت، ص ۱۰۸ – ۱۰۹). دیگر آنکه ایشان خود، نسخه دستورالعمل را از روی نسخه‏ای که علامه از روی نسخه مرحوم غروی اصفهانی تحریر کرده بوده است، بازنویسی کرده (آسمان معرفت، ص ۱۰۵ – ۱۰۷) اما در مجله حوزه هیچ اشاره‏ای به سند دستورالعمل نشده است . گفتنی است که دستورالعمل دیگری در آداب وعظ و امامت جماعت از مرحوم ملکی، در مجله حوزه، ش ۱۶ ، ص ۱۲۱ – ۱۳۱ چاپ شده است .

۱۵) شرح حال مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی که در آسمان معرفت چاپ شده، ابتدا در مجله کیهان اندیشه (شماره ۸ ، مهر و آبان ۶۵) چاپ شده بود .

۱۶) برای اطلاع گسترده از آثار و افکار مرحوم علامه شعرانی ر ک: مجله نور علم، ش ۵۰ – ۵۱ (یادنامه بیستمین سال درگذشت علامه شعرانی). سال ۱۴۲۰ مصادف با صدمین سال ولادت علامه شعرانی است . به این جهت‏شایسته است از هم اینک مقدمه نشر آثار و اندیشه‏های او پایه‏ریزی شود و در آن سال کنگره‏ای با شکوه – و البته بدون تشریفات و کم خرج – به پاس بزرگداشت مقام آن دانشمند عظیم الشان برگزار شود .

محسن حسین‏زاده

 

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *