جایگاه الف در علم حروف

جایگاه الف در علم حروف

کد ثبت علمی:۱۰۵۰-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۲۹۰

جایگاه الف در علم حروف

جایگاه الف در علم حروف

در ادوار یکایک از دوایر   الف در اول است و هم در آخر 

از اینکه در دوایر الف اول باشد روشن است که در ذیل بیت قبلى گفته آمد. و اما در آخر است براى آن است که همه حروف یا بدون واسطه و یا مع الواسطه به الف بر مى گردند. از مولایم بشنو:
((در میان حروف مقطعه الف قطب حروف است و براى ذات اقدس حق است .

دل گفت مرا علم لدنى هوسست   تعلیمم کن اگر تو را دسترست
گفتم که الف گفت دیگر گفتم هیچ   در خانه اگر کس است یک حرف بسست

حافظ شیرین سخن گوید:

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار   چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

و از این جهت که در حروف نورانى الف حرف ذات متعالیه حق است ، گفته اند الف مقوم حروف ، و حروف مقوم آیات ، و آیات مقوم سور، و سور مقوم کتاب است ؛ چه کتاب تکوینى و چه کتاب تدوینى )).
در رساله مدارج و معارج از ده رساله فارسى ص ۴۶ فرمود:
((فائده دیگر در این که الف قطب حروف است : اشارتى کرده ایم که الف قطب حروف است ، اکنون در توضیح آن گوییم که الف در همه حروف یا بى واسطه و یا با واسطه در کار است و مقوم هر حرف است و به منزله ماده آن حرف است . اما بى واسطه مثل (با، تا، یا، صاد، ضاد، واو) و اما به واسطه مثل (میم و نون و جیم و سین ) که قوام آنها بر (واو و باء) در مقام الف قرار مى گیرند، چنانکه در کلمات عرب نظیر بسیار دارد، و به این سبب آن را قطب حروف گویند، و به همین جهت این اسم شریف را حرف ذات مقدس حق دانند که ظهور حق در صور موجودات چون ظهور الف است در صور حروف .
و دیگر اینکه الف حروف است زیرا که زبر ملفوظى – ۱- که الف است لفظ قطب است (ا = ۱، ل = ۳۰، ف = ۸۰، جمع آن ۱۱۱ که عدد قطب است .) و بینه الف هم مطابق با على است و زبر الف هم مطابق با على است . بیانش این که زبر ملفوظى الف همزه است و عدد آن صد و ده است ، از بینه الف على را بطلب .
(ها = ۶، میم = ۹۰، زا = ۸، ها = ۶، که مجموع آنها صد و ده است .) و بینه الف که (الف ) است هم صد و ده است که مطابق با على است ، پس هم ظاهر الف على است و هم باطن الف على است ، لذا فرموده اند: من عرف ظاهر الالف و باطنه وصل الى درجه الصدیقین و مرتبه المقربین و لا اله الا هو نیز مساوى با على است .
امیر المؤ منین در خطبه شقشقیه که خطبه سوم نهج البلاغه است درباره خویشتن فرموده است : و هو یعلم ان محلى منها محل القطب من الرحى ینحدر عنى السیل و لا یرقى الى الطیر.
و در خطبه ۱۱۷ نهج البلاغه فرمود: و انما انا قطب الرحى تدور على و انا بمکانى فاذا فارقته استحار مدارها و اضطراب ثفالها… انتهى .
(بعضى از مطالب در مورد الف در شرح بیت چهل و هفتم و چهل و هشتم از باب شانزدهم آمده است ، فراجع .)
جناب عیانى در کنوز الاسماء به الف شروع کرد که در ابتداى آن گفته است :
اى دو عالم به یک امر از تو تمام   کائنات از تو به تنسیق و نظام
جناب مولى روحى فداه در شرح آن به نام ((رموز کنوز)) فرمود:
((ابتدا به الف شده است ، و الف دنباله دارد، ((الم ذلک الکتاب …)) و متصل در وسط ((یس )) است (بیت ۹۳)، ((یس و القرآن الحکیم ))، و مبداء جمیع حروف تکوین و تدوین است . زبر آن رابع قل هو الله احد است ، و بینات آن ثانى یا على یا عظیم . عدد مجموع زیر و بیناتش سه الف است که کافى و عالى است ، و در شرف شمس متعالى است …))
چه اینکه خود حضرتش در رموز کنوز به الف آغاز کرده است ، آنجا که فرمود:
((این حرف بى اسم و رسم ، بلکه کمتر از نقطه بدون حرف ، سایر در خط مشى امام الکل فى الکل على وصى ولى : حسن بن عبدالله طبرى آملى ، مدعو به حسن زاده آملى …))
آنکه فرمود: ((و متصل در وسط ((یس )) است )) بدین صورت است که ((یاسین )) است .
در شمس المعارف الکبرى ج ۳ ص ۳۵۰ آمده است : فصل فى حرف الالف : اعلم ان الالف سر الله تعالى فى الموجودات و الکلام على حقایقها یطول بل نذکر ما نحن بصدده فنقول الالف هو اصل الاشکال و اول الحروف و اول الاعداد فعلى الجمله اءنه حرف صادر من الله تعالى الواحد الاحد و له قوه فى باطن العلویات و عدده على التفصیل ال ف و العدد من ذلک ااا فنطق بها من الحروف ا ى ق و ناسب من اسماء الله تعالى کافى و هو تمام المائه فضربناه فى عدد حروف التصریف فبلغ عددها ۳۳۳…الخ .

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *