انسان موجودی حی ابدی است.
انسان موجودی حی ابدی است.
ادله تجرد نفس ناطقه انسانى اعم از ادله تجرد برزخى آن در مقام خیال و مثال متصلش، و از ادله تجرد عقلى آن، و از مقام فوق تجرد آن همه منتج این حقیقتاند که نفس ناطقه انسانى وجودى بسیط قائم بذات خود از سنخ مفارقات و از گوهر مرسلات است که ان الدار الاخره لهى الحیوان، چنانکه ادله اتحاد علم و عالم و معلوم، و عمل و عامل و معمول ناطقاند که علم و عمل انسان سازند. و براهین دیگر قطعیه که جامع آنها اصول یازده گانه ابتداى باب یازدهم کتاب نفس حکمت متعالیه است حاکماند که انسان به همان صورت و تشخص خود که در این نشأه است از این نشأه رخت بر مىبندد یعنى از غیر خود منقطع مىشود که معنى حقیقى موت انقطاع انسان از غیر خودش است، و به نشأه دیگر ارتحال مىکند هر چند تعبیر به ارتحال و نحو آن تعبیرى به تسامح است و حقیقت أمر فوق این گونه تعبیرات است. پس به حکم محکم و معصوم براهین عقلیه که معاضد به ادله نقلیهاند انسان موجودى حى ابدى است و مظهر اسم شریف یا من لا تأخذه سنه و لا نوم است. بنابراین موت، متلاشى شدن و مضمحل گردیدن و نابود و تباه شدن و از بین رفتن انسان من حیث هو انسان نیست و احیاى وى بدان معنى که در اذهان سافله مرتکز است بمعزل عن التحقیق و ذلک مبلغهم من العلم. حال در فهم آیات کریمه قرآنیه از قبیل قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ. (غافر ۱۲)، وَ هُوَ الَّذِی أَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ (حج ۶۷) و آیات بسیار دیگر، دقت و تدبر بسزا باید اعمال کرد. و آیات دیگر را از قبیل وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (بقره ۱۵۵) وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (آل عمران ۱۷۰) در فهم آیات سابق مدد باید گرفت و روایات صادر از اهل بیت طهارت و عصمت در معاد بحار و دیگر جوامع روایى و کتب و تفسیر روایى در بیان آیات یاد شده هم فصل خطاباند و لکن در نیل به غور این حقایق استاد زبان فهم کامل باید و الله التوفیق.
پاسخها