از منصور بن حازم نقل است : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : خداى متعال ، بزرگ تر و با کرامت تر از آن است که به واسطه خلقش شناخته شود، بلکه این خلق است که به واسطه او شناخته مى شوند.
امام علیه السلام فرمود: سخنت درست است !
عرض کردم : کسى که مى داند او را خدایى است ، سزاوار است که این را نیز بداند که همان خدا را، رضا و سخطى است و رضا و سخطش جز به واسطه وحى و یا رسول شناخته نشود؛ پس آن که خود، پیامبر و رسول نیست ، بایستى به جستجوى پیامبر باشد و چون او را جوید، در خواهد یافت که پیامبران ، حجت خدایند و طاعتشان واجب و فرض است . من از مردم پرسیدم : آیا نمى دانید که رسول خدا صلى الله علیه وآله ، حجت خداوند بر خلقش بود؟
مردم گفتند: آرى !
گفتم : حال که ایشان رحلت فرموده ، حجت کیست ؟
گفتند: قرآن حجت است !
من نیز به قرآن رجوع کردم : ولى دریافتم که مرجئیان و قدریان و حتى زندیقى که ایمانى ندارد، در (معانى ) آن اختلاف نظر دارند و هر کدام براى تفوق و پیروزى بر دیگرى از آن بهره مى جویند! پس دریافتم که قرآن جز به قیمى که هر چه او درباره قرآن بگوید حق است ، حجت نخواهد بود. از آنان پرسیدم : قیم قرآن کیست ؟
پاسخ دادند: ابن مسعود! او قرآن را خوب مى داند و همچنین عمر و حذیفه !
گفتم : آیا تمامش را مى دانند؟
پاسخ دادند: خیر! پس کسى جز على علیه السلام نیافتم که بگویند او تمام قرآن را مى داند. چون مساءله اى پیش آید، همه گویند: نمى دانم ! نمى دانم ! ولى آن على است که مى فرماید:مى دانم .
پس گواهى مى دهم که على علیه السلام قیم قرآن بوده ، اطاعت از او واجب است او بعد از رسول صلى الله علیه وآله ، حجت خداست بر مردم ، و آنچه او درباره قرآن گوید، حق است .پس امام فرمود: خدایت رحمت کند! …

منبع:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی