امام زمان عج الله در آثار علامه ۲

امام زمان عج الله در آثار علامه

 

کدثبت علمی:۴۱۰-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۱۶۵۹

میم حا میم دال

 

حسن باب است و نرجس هست مامش  

میم و حا و میم و دال است نامش 

پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى (علیه السلام ) است و مادرش نرجس خاتون که محدث قمى در منتهى الامال از ابن بابویه و شیخ طوسى بسندهاى معتبر روایت کرده است که جناب امام هادى (علیه السلام ) این کنیز را در جسر بغداد خریدارى کرد و بعد از خرید این کریمه الهى خود را چنین معرفى مى کند که من ملیکه دختر یشوعاى فرزند قیصر پادشاه رومم و مادرم از فرزندان شمعون بن حمون بن الصفا وصى حضرت عیسى (علیه السلام ) است . و سپس از یک امر عجیبى خبر داد و فرمود: ((جدم قیصر خواست مرا به عقد فرزند برادر خود در آورد در هنگامى که سیزده ساله بودم ، پس جمع کرد در قصر خود از نسل حواریون عیسى و از علماى نصارى و عباد ایشان سیصد نفر و از صاحبان قدر و منزلت هفتصد کس و از امراى لشکر و سرداران عسکر و بزرگان سپاه و سرکرده هاى قبایل چهار هزار نفر، و فرمود:
تختى حاضر ساختند که در ایام پادشاهى خود به انواع جواهر مرصع گردانیده بود و آن تخت را بر روى چهل پایه تعبیه کردند و بتها و چلیپاهاى خود را بر بلندیها قرار دادند و پسر برادر خود را در بالاى تخت فرستاد، چون کشیشان انجیلها را بر دست گرفتند که بخوانند بتها و چلیپاها سرنگون همگى افتادند بر زمین و پاهاى تخت خراب شد و تخت بر زمین افتاد و پسر برادر ملک از تخت بزیر افتاد و بى هوش شد. در آن حال رنگهاى کشیشان متغیر شد و اعضایشان بلرزید…
مردم متفرق شدند و جدم غمناک به حرم سراى بازگشت و پرده هاى خجالت در آویخت ، چون شب شد به خواب رفتم در خواب دیدم که حضرت مسیح و شمعون و جمعى از حواریین در قصر جدم جمع شدند و منبرى از نور نصب کردند که از رفعت بر آسمان سربلندى مى کرد و در همان موضع تعبیه کردم که جدم تخت را گذاشته بود پس حضرت رسالت پناه محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) با وصى و دامادش على ابن ابى طالب (علیه السلام ) و جمعى از امامان و فرزندان بزرگواران ایشان قصر را به قدوم خویش منور ساختند پس حضرت مسیح به قدوم ادب از روى تعظیم و اجلال به استقبال حضرت خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله و سلم ) شتافت و دست در گردن مبارک آن جناب در آورد پس حضرت رسالت پناه فرمود که یا روح الله آمده ایم که ملیکه فرزند وصى تو شمعون را براى این فرزند سعادتمند خود خواستگارى نماییم و اشاره فرمود به ماه برج امامت و خلافت حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام ) فرزند آن کسى که تو نامه اش را به من دادى حضرت نظر افکند به سوى حضرت شمعون و فرمود شرف دو جهان به تو روى آورده ، پیوند کن رحم خود را به رحم آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) پس شمعون گفت که کردم .
پس همگى بر آن منبر بر آمدند حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) خطبه اى انشاء فرمودند و با حضرت مسیح مرا به حسن عسکرى (علیه السلام ) عقد بستند و حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) با حواریون گواه شدند… وى بعد از اسارت خود را نرجس معرفى کرد تا او را به عنوان دختر پادشاه روم نشناسند.
در ادامه این روایات آمده که نحوه شباهت حضرتش به موسى کلیم در نحوه ولادت آن حضرت از نرجس خاتون مى باشد. و در حین ولادت آن حضرت ، به فرمان همایون امام عسکرى (علیه السلام ) سوره ((انا انزلناه فى لیله القدر)) تلاوت گردید، و طفل در شکم مادر نیز در تلاوت این سوره همراهى مى فرمود. و بعد از ولادت به سجده افتاد و انگشتان سبابه را به آسمان بلند کرده و مى فرمود:
اءشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اءن جدى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) و ان اءبى امیر المؤ منین وصى رسول الله و یک یک امامان را شمرد تا به خودش رسید فرمود: اللهم انجزلى و عدى و اتمم لى امرى و ثبت و طاتى و املا الارض بى قسطا وعدلا. در زمان تولد آن حضرت آیه جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا به طرز خاصى متجلى گشت .
آن که فرمود: ((میم و حا و میم و دال است نامش )) بیان مصراع اول بیت بیست و هفتم است که فرمود: ((سمى حضرت خیر الانام است )). یعنى نام مبارکش همنام جناب خاتم انبیاء حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) است . منتهى در خصائص آن ذکر گردید که بردن نام آن حضرت بدین صورت ((جمعى حروف )) حرام است و جایز نیست . و باید آن حضرت را به القابش همانند: مهدى ، صاحب الامر، صاحب الزمان ، قائم آل محمد، منتظر و… نام برد و در صورت نام بردن اسم اصلى اش باید به نحو مقطع باشد یعنى (م ح م د) بن الحسن العسکرى … (به منتهى الامال در بیان اسامى مبارکه آن حضرت مراجعه بفرما) کنیه او هم همانند کنیه جناب رسول الله یعنى ابوالقاسم است .
در علم شریف حروف گفته شده است که اگر اسمى بنحو ((مقطع )) نوشته شود آن را اثرى خاص است چه اینکه اگر بنحو ((مجموع )) کتب گردد اثر دیگرى دارد. لذا در مورد اسم اصلى حضرت صاحب (علیه السلام ) بنحو مجموع در نوشتن و در تلفظ تجویز نشده است بلکه بنحو تقطیع نوشته مى شود. چه عجب اینکه در روایتى آمده است که بر پیشانى دجال هم بنحو مقطعه ((ک ف ر)) نوشته شده است .
جناب محقق قیصرى در فصل سادس از مقدمات بر فصوص الحکم مى فرماید که مومن با فراست کشفیه خویش از صورت و چهره ظاهرى عبد، احوال او را مى فهمد لذا در روایتى حضرت خاتم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: اتقوا فراسه المومن فانه ینظر بنور الله و نیز آن حضرت فرمود: فى الدجال مکتوب على ناصیته کَّ فَّ رَّ و لا یقراءه الا المومن .
غرض آن که بر پیشانى دجال نیز کفر بنحو مقطعه نوشته شده است که فقط مومن آن را مى خواند. فتدبر.

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *