قطره نطفه تا مقام تنزل قرآن

قطره نطفه تا مقام تنزل قرآن

کد ثبت علی:۱۲۷۸-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۲۵۱۸

 

یک قطره نطفه به مقامی میرسد که قرآن در وی تنزل می یابد….

یک قطره نطفه به مقامی میرسد که قرآن در وی تنزل می یابد

ز قرآن و ز آیتهاى قدرش   ببین این خاک زاد و شرح صدرش
تبارک صنع صورت آفرینى   چه صورت ساخت از ماء مهینى
از این حبه که رویانید از این گل   در او قرآن شود یکباره نازل

مراد از ((آیت هاى قدرش )) دو آیه اول سوره قدر و سوره دخان است که ((انا انزلناه فى لیله القدر)) ((انا انزلناه فى لیله مبارکه .))
مراد از ((خاک زاد)) جسمانیه الحدوث بودن انسان است در قوس صعود است ، که در جاى خود مورد بحث واقع مى شود.
شرح ابیات اوائل باب یازدهم در شرح ابیات مقام ما بکار آید. فراجع .
از بنیه محمدیه (صلى الله علیه و آله و سلم ) تعبیر به ((شرح صدر)) نیز شده است ، مقام قلب مقام شهود حقایق اشیا به نحو تمییر و تفصیل است که بعد از مقام روح است ، که مقام روح مقام لف و جمع است و امتیاز منتفى است . بدان که روح در اصطلاح عارف را، به عرف حکماى مشاء عقل بسیط، و به تعبیر دیگر، علم بسیط مى نامند؛ که این عقل و علم بسیط را مبداء و فیاض علوم تفصیلى مى دانند؛ و از آن تعبیر به ملکه بسیطه نیز مى نمایند، اما قلب را اقسام خمسه است از قلب نفسى که مختص به نفس است نه قلب حقیقى ؛ و قلب حقیقى متولد از مشیمه جمعیت نفس ؛ و قلب متولد از مشیمه روح ، یعنى قلب قابل تجلى وجودى باطنى ؛ و قلب جامع مسخر بین حضرتین ؛ و قلب احدى جمعى ، که قلب تقى نقى احدى جمعى محمدى (صلى الله علیه و آله و سلم ) نام برده شده است .
(مصباح الانس ص ۲۲ – ۲۱).
جناب محقق قیصرى در شرح دیباچه فصوص الحکم گوید: الانسان انما یکون صاحب القلب اذا تجلى له الغیب و انکشف له السر و ظهر عنده حقیقه الامر و تحقق بالانوار الالهیه و تقلب فى الاطوار الربوبیه لان المرتبه القلبیه هى الولاده الثانیه المشار الیها بقول عیسى (علیه السلام ) لن یلج ملکوت السموات و الارض من لم یولد مرتین .
پس از حبه و نطفه برخاسته از متن طبیعت و ماده تاریک ، خداوند فالق قلبى شکافت و شکوفا نمود که قلب تقى نقى احدى جمعى محمدى (صلى الله علیه و آله و سلم ) شد و قابلیت و ظرفیت آن را یافت که قرآن بیکران یعنى عصاره حقایق بى کران جهان هستى در او که مخاطب به ((الم نشرح لک صدرک )) است به طور نزول دفعى و یکبارگى نازل شده است ، نزل به الروح الامین على قلبک . و منزل فیه و منزله الیه در حقیقت یکى است و منزل فیه صدر مشروح آن جناب است که ((الم نشرح لک صدرک )) آمده است .
پس منزله فیه ، در حقیقت و واقع قلب آن حضرت است ، و مُنْزل فیه به لحاظى در مُنْزل الیه است ، و هر دو وعاى منزل فیه اند؛ چنانکه هر انسان عنصرى نسبت وعاى علمش ، هنگام تلقى معانى ، با وعاى زمان او چنین است ، فافهم . (در مباحث آینده بیشتر شرح مى گردد.) از فص فاطمى بشنو:
لیله القدر هى بنیه الانسان الکامل اءى القلب الذى هو عرش الرحمن و هو اءوسع القلوب ، قوله سبحانه : ((نزل به الروح الامین على قلبک ))، و قوله تعالى شاءنه :
((انا انزلناه فى لیله المبارکه )) و هو الصدر المشروح ، قوله عز من قائل : ((اءلم نشرح لک صدرک )) فلیله القدر هى صدر الخاتم اى البنیه المحمدیه ، و القدر هو عظم منزلته و خطره و شرفه صلوات الله و سلامه علیه ، و هذا الصدر ینبغى ان یکون منزلا فیه و منزلا الیه و قابلا و حاملا، قوله جل و على :
((انا سنلقى علیک قولا ثقیلا))؛ و جمله الامر ان القرآن الکریم انزل دفعه فى لیله القدر المبارکه الزمانیه فى لیله القدر المبارکه الختمیه التى هى صدر سیدنا محمد رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) اقراء وارقه .

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *