علوم غریبه چیست

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع مقاله: علوم غریبه

نویسنده:سعید یزدانپناه صفری کوچی

مقاله شماره هشتم گاهنامه مصباح کربلا(مطالب این مقاله تحت نظارت هیئت علمی مجتمع مصباح کربلا می باشد.)

کد ثبت گاهنامه_مقاله:  ۲۵۶۰۳۸۳۶۳۲/س ی/۸/۲۹۴

کدثبت مقاله در  مجتمع مصباح کربلا:۲۹۴

 

علوم غَریبه دانش‌های سری، شگفت‌انگیز و دور از دسترس عموم است که در مقابل علوم متعارف قرار دارد. موضوع این علوم نیروهای غیرعادی و اسرارآمیز است که تصور می‌شود آگاهی و کنترل آن، به انسان توانایی کارهای فوق عادت را می‌دهد.

در بعد فیزیک انسان می‌تواند با کمک ابزار و با انجام تمرینات، سرعت خود را در انجام برخی کارها افزایش دهد و یا نسبت به برخی پدیده‌ها عادت پیدا کند که برای سایرین عجیب می‌نماید.

در بعد متافیزیک انجام این کار با استفاده از نیروی‌های روانی، فراروانی و روحی صورت می‌گیرد.

در تاریخ اسلامی، علوم غریبه ابتدا شامل سِحر، پیشگویی با ستاره‌ها (احکام نجوم یا تَنجیم)، چشم‌ زدن و شُعبده‌ بازی بوده، سپس پنج علم یونانی کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا به آنها اضافه شد. در بعضی منابع شیعی، علوم دیگری مانند جَفر، رَمل، خواص اسماءالله، اعداد و حروف از علوم غریبه به شمار آمده‌اند.

در قرآن درباره برخی از علوم غریبه مانند سِحر، آیاتی با لحن نکوهش یا عذاب آمده است.[۱] بیشتر فقها کیفر ساحر را قتل دانسته‌اند. تعدادی نیز فراگیری دیگر علوم غریبه را به شرط نداشتن فساد یا نداشتن ارتباط با سحر، جایز دانسته‌اند.

بیشتر تاریخ‌نویسان معتقدند علوم غریبه رواج‌یافته بین مسلمانان، ترکیبی از میراث تمدنی بابِل، یونان، زرتشتیان، مصر و اعراب جاهلی است. شماری از علوم غریبه در اواخر بنی‌امیه با ترجمه کتاب‌های یونانی و قبطی به عربی، میان مسلمانان راه یافت. این علوم پس از بنی عباس و حمله مغولان در حکومت‌های ایلخانیان، تیموریان و صفویه گسترش یافت. بعضی دلایل این رواج را کاهش حضور علوم طبیعی، گسترش عقاید مغولان و تصوف، و سرخوردگی عمومی ناشی از آسیب‌های تسلط مغولان عنوان کرده‌اند.[۲]

علوم خَفیّه یا علوم غریبه یکی از دو شاخهٔ «علوم» در تقسیمات قدیمی دانش‌ها در نظام آموزش مدارس اسلامی بوده‌است. شاخهٔ دیگر، یعنی علوم جَلیّه، به طب و منطق و هندسه و غیره مربوط است قوانین مشخصی داشت و در کتاب‌ها نوشته و در مکاتب تدریس می‌شد، ولی علوم خفیه – که علوم غریبه نیز نامیده می‌شوند – به نیروهای مافوق طبیعت می‌پردازد و اسرار آن در نزد عالمانش پنهان می‌ماند. اگرچه نمی‌توان علوم خفیه و علوم جلیّه را به ترتیب به همان متافیزیک و فیزیک ارسطویی ترجمه کرد، اما مشابهت بسیاری بین چنین تقسیم‌بندیهایی وجود دارد.

دانش بشری بر اساس یک بخش‌بندی عام و کلی به دو شعبۀ علوم غریبه = (علوم خفیه) و علوم طبیعی(=علوم متعارف) تقسیم می‌شده‌است.علوم طبیعی، علومی‌اند که با ساز و کارهایی متعارف،از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب می‌رسند،مانند فیزیک، ریاضی، جامعه‌شناسی، زبان‌شناسی و دیگر علوم متعارف. این علوم را همچنین بدین دلیل علوم طبیعی و متعارف می‌نامیدند که بشر در زندگانی جاری و طبیعی خود با این علوم سر و کار دارد. اما برخی علوم نیز بودند که با بهره‌گیری از سازوکارها و قواعد و فرمول‌های رازآمیز و نامتعارف که اسرارشان نزد صاحبان این علوم مخفی بود، از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب می‌رسیدند.این دسته از علوم را علوم غریبه یا خفیه می‌نامیدند.

سبب غریب و خفی بودن این علوم، مقدمات و مواد اطلاعاتی آنها نبوده، بلکه فرمول‌ها و ساز و کار استخراج نتایج بوده که نامتعارف و غریب و خفیه بودند. مانند علم رمل که مقدمات اطلاعاتیش، پدیده‌ای است که کاملاً عادی و قابل دسترس برای همگان و آن، گرداندن تعدادی ریگ در دست و ریختن آنها به وضعی اتفاقی است.اما فرمول‌های استخراج نتیجه از این مقدمات اطلاعاتی، رازآمیز و غریب‌‌اند؛ یا علم جَفر و علم‌الاعداد که مقدماتشان، پدیده‌هایی شناخته شده از قبیل حروف و اعداد است، اما روش‌های استخراج نتایج، این علوم را در زمرۀ علوم غریبه قرار می‌داده‌است.

در یک تقسیم بندى علوم را به دو بخش تقسیم نموده اند علوم خفى (علوم غریبه) و علوم حبى (علوم مانند علوم نظرى و تجربى). خفى به معنى پنهان و جلى به معنى آشکار است. بنابراین علوم غربیه جزو علومى است که اربابان این فن و یا علم آن را همواره از انظار نامحرمان و ناشناسان پنهان داشته و در تعلیم و تعلم وى شرایطى را ملحوظ نظر قرار مى داده اند ، و این علوم نیز خود داراى شاخه هاى گوناگونى است .

فلذا علوم غریبه برای استفاده شخصی و یا آواره کردن و سرگردان نمودن کسی به وجود نیآمده است ؛ با علوم غریبه می توان به بر برخى اسرار و اخبار نهان دست یافت ؛ بله علومی مثل رمل ، جفر و…جزوی از علوم غریبه هستند[۳]

اقسام علوم غریبه:

علوم غریبه، علومى مانند علم حروف و اعداد، علم اوفاق، جفر، (جفر صغیر و جفر کبیر) خافیه، کیمیا، لیمیا،هیمیا، سیمیا، ریمیا و علوم دیگر است که شیخ بهایى این علوم را در کتاب «کلّه سرّ» جمع کرده است که هر حرفى اشاره به علمى دارد. توضیح این علوم در جلد اول «المیزان» ، ص ۲۴۶ نیز بیان شده است.[۴]

علوم غریبه دارای پنج شاخه اصلی می‌باشد که عبارتند از:

علم کیمیا،علم لیمیا، علم هیمیا، علم سیمیا و علم ریمیا

البته این علوم دارای شاخه‌های فرعی نیز می‌باشند که از آن جمله می‌توان به:

علم اعداد و اوفاق، علم احضار ارواح، علم تنویم مغناطیس و خافیه اشاره کرد

 

علم الحروف:

علمی است که صاحبان آن علم ادّعا دارند که بوسیله علم جفر تمامی حوادث عالم را تا انقراض عالم می‏دانند. و صورت کامل و صحیح این علم مخصوص ائمّه اطهار علیهم السلام است. در مجمع البحرین می‏نویسد که علم جفر و علم جامعه دو کتابی است که علی‏علیه السلام در آن دو کتاب تمامی علوم و حوادث را تا انقراض عالم به طریق علم حروف تهجی و ابجدی با املاء رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله بر پوست بز و پوست گوسفند حتی ارش خراشیدن صورت و پوست، و نصف خراشیدن پوست همه را نوشته است. همه امامان معصوم‏علیهم السلام آن علم را می‏دانند و به آن نگاه کرده بوسیله آن علم حکم می‏کنند.

و نیز بر این قضیّه شاهد آورده و حدیثی از امام صادق‏علیه السلام نقل می‏کند که امام صادق‏علیه السلام فرمود: “عندی الجفر الأبیض و الجفر الأحمر” “پیش من علم جفر سفید و جفر سُرخ است.” زید بن ابی العلاء سؤال کرد یابن رسول اللّه چه چیز در جفر سفید هست؟ امام فرمود: در آن (مطالب) زبور داوُد، و تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم و حلال و حرام مُصحف فاطمه‏علیها السلام است و هر آنچه که مردم در دانستن آن به ما احتیاج دارند و ما به کسی احتیاج نداریم (در آن کتاب موجود است.)

و نیز در حدیث دیگر نقل کرده که شخصی از امام صادق‏علیه السلام پرسید: و ما الجفر؟ یعنی جفر چیست؟ امام فرمود: آن علمی است که در پوست بز و گوسفند که روی هم پیچیده (نوشته شده) و در آن سلاح رسول خداصلی الله علیه وآله و تمامی کتب آسمانی و مُصحف فاطمه‏ علیها السلام است.[۵]

علم لیمیا

علم تسخیرات است. در این شاخه چگونگی تأثیرهای ارادی در صورت اتصالش با موجودات ماورائی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.

لیمیا منجر به کسب قدرت تسخیر جن و روح می‌شود.

منظور از تسخیر آن است که موجودات در اختیار و به فرمان انسان باشند.

معمولاً افـراد سودجـو برای رسیدن به اهداف خود(که عمدتاً اهداف غیر معنوی و مادی است)

از این موجودات تسخیر شده بهره می‌برند.

علمی است که بوسیله آن روح در بدن دیگری انتقال دهند. کیفیّت تمزیج قوای فاعله عالیه با مفعوله سافله تا فعل غریب از آن حادث گردد.

علم هیمیا

در علم هیمیا، ترکیب قوای عالم بالا با عناصر عالم پایین مد نظر است و به آن علم طلسمات نیز می‌گویند.

در طلسم از طریق برخی ابزار و وسایل مادی(عناصر عالم پایین) نیروهای ماورائی جهت انجام کارها به خدمت گرفته می‌شوند. ظاهراً طالع‌بینی نیز زیر مجموعه هیمیا می‌باشد.

در طالع‌بینی: اعتقاد بر این است که محل و موقعیت قرار گرفتن ستارگان در لحظه تولد نوزاد، برسر

نوشت و آینده او تأثیر می‌گذارد و از این طریق نسبت به پیشگویی در مورد آینده اقدام می‌شود.

طالع‌بینان معمولاً با استناد به تأثیرات ماه، خورشید و ستارگان دیگر پیشگویی می‌کنند

در کل پیشگویی و اطلاع از اخبار آینده مورد تأیید نمی‌باشد، هر‌چند که ممکن است این کار عملی باشد. اگر لازم بود انسان از آینده با خبرباشد، مسائل آینده در حجاب و پوشش قرار نمی‌گرفت و یقیناً پوشیده بودن آن حکمت الهی داشته و خیر عموم در آن است.

علم سیمیا: علمی است که انسان بوسیله یادگیری آن قدرت برای انجام کارهای خارق العاده پیدا می‏کند.

ترکیب نیروهای روانی و جسمانی است. به عبارت دیگر هماهنگ ساختن و خلط کردن قوای ارادی با قوای مخصوص مادی می‌باشد.

از این علم برای دست‌یابی و تحصیل قدرت در تصرفات عجیب و غریب در امور طبیعی استفاده می‌شود. برای مثال تصرف در خیال مردم و تغییرآن از این دسته است.

علم ریمیا:

استفاده از قوای مادی در انجام امور خارق‌العاده است. مانند کاری که معمولاً شعبده ‌بازان انجام می‌دهند. این افراد از توان نهفته در امکانات و وسایل مادی با ظرافت خاصی برای انجام کارهای عجیب وغریب بهره می‌گیرند.

علم شعبده است و آن عبارت است از معرفت قوای جواهر ارضیّه و مزاج آنها در یکدیگر تا از آنها قوّتی حاصل شود که از آن قوّه فعل غریب صدور یابد.)

علمی است که از آن در هر جا که بخواهند می‏توانند در یک لحظه بروند (مانند طی الارض)

علم رمل

علم رمل از معجزات حضرت دانیال نبی علیه السلام است و نیز حضرت امیرالمومنین علیه السلام از این علم بهره مند بودند واین علم بر پایهء اعداد وعناصر اربعه است وتا حدودی میتوان از اینده با خبر شدالبته به توسط این علم . وبیشتر بر مبنای سیرخط ونقطه است رمل نیز مانند علوم دیگرشاخه های گوناگونی دارد.

آیا علوم غریبه اشکال دارد یاخیر؟

صرف فراگیری علوم غریبه بدون اشکال وبه کار بستن آن درصورت مفسده نداشتن ومصداق سحر نبودن جایز است وچنانچه مصداق سحر باشد ویا مفسده ای برآن مترتب گردد حرام خواهد بود .[۶]

س: آیا آموختن علم جفر و رمل و زیج‏ها و علوم دیگرى که از امور غیبى خبر مى‏دهند، جایز است؟

ج: آنچه از این علوم در حال حاضر نزد مردم است، غالباً تا این حد که موجب یقین و اطمینان به کشف امور غیبى و خبردادن از آنها شوند، قابل اعتماد نیستند، ولى آموختن علومى مانند جفر و رمل به‌طور صحیح اشکال ندارد به شرطى که مفسده‏اى بر آنها مترتّب نشود

آیا یاد گرفتن سحر و عمل به آن جایز است؟ و آیا احضار ارواح و ملائکه و جن جایز است؟

ج: علم سحر و یادگرفتن آن حرام است مگر آنکه به منظور غرض عقلایى و مشروع باشد وامّا احضار ارواح و ملائکه و جن، برحسب اختلاف موارد و وسائل و اغراض، احکام مختلفى دارد.

به طور کلی سحر و ساحری در روایات بسیار مورد مذمت قرار گرفت است، و از آن نهی شده است. بنابراین سحر و جادو به اجماع فقهای اسلام امرى حرام است و حتی براى ساحر حدّ معین شده است. از این رو لازم است از آن کاملاً اجتناب شود. ولى اگر براى ابطال سحر دیگران، چاره ای جز آن نباشد، تعلّم و یا اعمال آن، مانعى ندارد. [۷]

لازم به ذکر است: چنین نیست که افراد توجیه کنند و بگویند: پس ما برای ابطال سحر دیگران، باید برویم و علم سحر بیاموزیم، بلکه مقدماتی، به ویژه در خودسازی و تقوا و سایر علوم لازم دارد.

دقت شود که مردمان در امور زندگی خود، آن قدر درگیر سحر و جادو نیستند، مگر آن که خودشان را عمداً به این ورطه بیاندازند.

معرفی بعضی ازعلمای عظیم الشانی که درزمینه علوم غریبه فعالیت داشتند:[۸]

زعیم بزرگ جهان تشیع ، آیت الله بروجردی (ره) و مرجع اجانین شیعه در عصر خود که قاعدتا با اجانین شیعه ارتباط داشتند

شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی (ره) در شاخه های مختلف علوم غریبه احاطه کامل داشتند و شاگردان زیادی تربیت نمودند

آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (ره) ، عارف شیعه و سالک بزرگ و عالم بزرگ علوم خفیه که در زمینه های مختلف تبحر داشت.

 این عارف بزرگ شیعه فرمودند که لازمه عرفان یادگیری علوم غریبه هست وحتی به پسرشون سیدمهدی قاضی طباطبایی هم گفته اند که علوم غریبه را فرابگیرد .

آیت الله حسن زاده در نوشتاری یادآور شده‌اند: این کمترین چند سالی به محضر انور آن نور ایزدی(سیدمهدی قاضی طباطبایی) افتخار تلمذ در فراگرفتن رشته‌های ارثماطیقی از علم اوفاق، تکسیر، اعداد و غیرها، که در السنه به علوم غریبه سائر و دائر است، اشتغال داشته است….

ایشان در جایی گفته است: «علوم غیر رسمی ‌‌را در محضر آقازاده قاضی مرحوم آقا سید مهدی آموختم. دو به دو بودیم. خصوصی بود. می‌‌گفت: شما باشید، کفایت می‌‌کند.

کتب متداول و متعارف در علوم غریبه را که علامه حسن زاده نزد سید مهدی قاضی فراگرفت، عبارتند از: مفاتیح المغالیق، الدر المکنون والسر المکتوم فی علم الحروف و غایه المراد فی وفق الاعداد.

 

سید هاشم موسوی حداد از علمای مسلم علوم خفیه و غریبه و از برجسته‌ ترین شاگردان سید علی قاضی و مهمترین شاگردش سید عبدالکریم کشمیری بود.

 

آیت الله سید عبدالکریم کشمیری رضوی (ره) استاد مسلم علوم خفیه و غریبه و متبحر در جفر و علم اعداد و علم حروف و مربعات و مثلثات بود.

 

عارف بزرگ سید محمد حسن الهی طباطبایی (ره) برادر علامه طباطبایی (ره) است. ایشان شاگرد آیت الله قاضی بودند و در علوم خفیه و احضار واقعی ارواح متبحر بودند.

داستانی به نقل ازحاج سیدمحمدالهی،پسرسیدمحمدحسن طباطبایی :

یک روحانی بنام ادیب العلما در تبریز بود که به بنده نیز مانوس بود و درعلوم غریبه نیز سر رشته داشت که اخیراً فوت نموده است. یک روز آمده بود به خانه مان و من نیز آن موقع در کبریت سازی مشغول بکار بودم عصر که به خانه برگشتم والده ام فرمودند که والد بزرگوارم (آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی)حال خوشی ندارد خانه مان آن موقع در دانشسرا قرار داشت طبقه دوم پیش پدرم رفتم و جویای حالشان شدم فرمودند: چیزی نشده فقط حالم کمی منقلب شده بود که درست شد. بالاخره چیزی نگفتند و من هم نفهمیدم .

چند روز بعد که جناب ادیب العلما را دیدم ایشان از من در مورد اتفاقات آن روز پرسیدند گفتم بنده که بی خبرم .ادیب العلما برگشت گفت آن روز که آمده بودم خانه تان ، پدرت در حالی که نشسته بود به این فکر می کرده که روح عمربن سعد را احضار نمایند ببینند که این ظالم چگونه تیپ و قیافه ای داشته و این غلط بزرگ غیرقابل بخشش را در مورد امام حسین(ع) و اهل بیت اش در صحرای کربلا مرتکب شده است.

ادیب العلما می گوید در یک لحظه خانه ای که در آن نشسته بودم به یک ظلمتکده تبدیل شدو همه جای خانه را تاریکی فرا گرفت من از ترس پا به فرار گذاشتم یک آن فهمیدم که در پل منجم هستم بعداً برگشتم و در مورد ماوقع سوال پرسیدم آقا فرمودند که روح عمرسعد ترسید و پا به فرار گذاشت.

مادر بنده نیز به خیال اینکه فرار ادیب العلما از خانه به واسطه حال ناخوش پدرم بوده لذا با یکی از پزشکان تبریز به نام دکتر نقشینه برای مداوای پدرم تماس گرفته بود و دکتر پس از معاینه پدرم ، حال پدرم خوب شده بود و بدین صورت همه چیز در خانه بهم خورده بود.

در یکی از روزها یکی از این افرادی که پدرم می خواست در حضور وی یکی از ارواح را احضار نماید حاج میرستارآقا میر محمدی نامی بود. وی تعریف می کرد که یک روز با پدرم تصمیم گرفتند روح معاویه را احضار نمایند که در حین این جریان یکی از دوستان از درب خانه می خواست وارد شود خطاب به ما گفت که در اینجا چه خبر است این بوی بد مشمئز کننده از کجا می آید چگونه در این فضای آلوده نشسته اید؟ در این حالت رفت و فوراً یکی از پنجره ها را باز نمود.در حالیکه در اتاق چیز خاصی نبود فقط بوی روح کثیف معاویه بود که بواسطه احضارش همه جا را دربرگرفته بود.

بله احضار ارواح یکی از کارهایی بود که پدرم می توانست آن را انجام دهد. در برابر احضار ارواح انسانهای ملعون ، پدرم روح انسانهای بزرگ را نیز احضار می نمود مثلا بارها خود شاهد بودم که چگونه روح مرحوم سیدعلی آقاقاضی را فرا می خواندو از ایشان پاسخ برخی از سوالاتش را می گرفت و با حاج سیدمحمد الهی طباطبائی فرزند حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائیاحضار ایشان ، عطر و بوی خوشی در داخل اتاق می پیچید .

یکبار یک ضایعه ای پوستی روی پای پدرم ظاهر شده بود به هر دکتر مراجعه نمود نتوانست برای آن چاره ای بیابد یکبار اراده نمود تا روح شیخ ابوعلی سینا را بخواند و از او بخواهد تا پایش را در میان جمع مداوا نماید

.

ابوی می گفت بنده سوالات علمی زیادی از ارواح علما و دانشمندان بزرگی همچون بوعلی سینا ، سقراط ، افلاطون ، ارسطو و… کرده ام سوالاتی که اصلاً در حد و اندازه آنها هم نبود ولی آنها به درستی به این سوالات پاسخ داده و پدرم همه این سوال و جواب ها را در یک دفترچه ای یادداشت نموده و ثبت کرده است و دانشگاه علامه طباطبایی هم اکنون بر روی سرگذشت پدرم حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی برنامه ریزی جامعی انجام داده قرار بر این شده است تا بصورت کتابی چاپ و منتشر گردد و بنده همه این سوال و جواب ها را در اختیار این عزیزان قرار داده ام و آقای دکتر اسماعیل زاده از ارومیه در این مورد کار جامعی شروع نموده است.[۹]

 

شیخ جعفر بن حسین بن علی شوشتری (ره) از بزرگان سیر و سلوک معنوی و از کسانی بود که با زعفر ، پادشاه سابق اجانین شیعه ارتباط داشت و برخی مسائل کربلا را او به ایشان گفت.

 در داستان شفاهی از مرحوم شیخ جفر شوشتری که از علمای بزرگ شیعه بودند اینگونه نقل شده  است

جعفر شوشتری (ره) ، زعفر جنی را خیلی دشنام می داد . یک شب نشسته و مشغول نماز بود، تسبیح را به لعن کردن زعفر می گذارد، یک دفعه می بیند یکی از سقف پایین امد و گفت سلام علیکم، دید غولی ایستاده است،گفت شیخ دل درد داری ؟ مرض داری ؟ تو عجب عالمی هستی ؟ ما مقلد تو بودیم وآن وقت تو شب و روز مرا لعن می کنی ؟ برای چه ؟ شیخ گفت لعنت می کنم برای اینکه می توانستی ولی کمک به ابا عبدالله نکردی ! چرا نرفتی کمک و ایستادید و تماشگر بودید ؟ زعفر جنی گفت روز عاشورا عروسی ام بود و از تمام طوایف جن دعوت شده بودند که برای مبارک بادم بیایند،مادرم امد با یقه پاره ! گفت تو نشستی اینجا و اباعبدالله را در کربلا بکشند ؟ برو حرکت کن . عروسی را بهم زدیم، هفتصد هزار جن را جمع کرده و به سمت کربلا حرکت کردیم .

به پنج،شش فرسخی که رسیدیم ، دیدیم هیچ راه نیست.

 از زمین و زمان و از بالا،ملک و از پایین جن هایی رادیدم که در همه عمر انها را ندیده بودم و نمی دانستم که از کجا امده اند ! بر خود لرزیدم،راهی نبود،مایوس ماندم . هفتصد هزار جن ، در مقابل آن همه از جن و ملک ، مثل یک قطره آب کوچکی بودند که در برابر رودخانه ای قرار گرفته اند،همینطور مانده بودم،حضرت اباعبدالله صدای الناصرش رسیده بود.

 تمام زمین و زمان پوشیده بود از ملک و جن و پری،حضرت به من اشاره ای فرمودند،تنها توانستم خودم بروم،اهسته رفتم و رکابشان را بوسیدم،عرض کردم امده ایم جان نثاری ، هرچه شما امر فرمایید . فرمودند احتیاجی نیست،احتیاج به اوست که او چه خواهد. آنچه امر شود،اوست. بعد خیلی تقاضا کردم فرمودند نمی شود،آنچه به شما گفتم اطاعت کنید گفتم چشم.

 اما یک کار امر شد که آنرا اجرا کنیم . فرمودند در راه شام به بچه های ما کمک کنید،وقتی کاروان اسرا حرکت کرد ، ما رفتیم زیر تازیانه ها و حدود ۱۵۰ شهید دادیم . تازیانه که می امد بر دوش می گرفتیم. انگونه که تو فکر میکنی نبوده است ، ما همکاری کردیم . وقتی برگشتیم امدیم خدمت امام سجاد (ع) و با حضرت بیعت کردیم . اقا به من دستوری دادند و مامور بر تبلیغ و ارشاد جنیان شدم . ایشان هم دعا کرده و فرمودند انشاالله تا هزار سال دیگر زندگی می کنی .

 

عارف و استاد کبیر شیخ جعفر مجتهدی تبریزی (ره) از اعجوبه های قرن اخیر و از بزرگترین علمای علوم خفیه و غریبه و تسخیر و مسخرات در تاریخ تشیع.

شیخ جعفر وپیرزن جن گیر:

استاد مجاهدی نقل کردند:

در آغاز ورود  آقای مجتهدی به قم، چندی در منزل مرحوم سید ضیاء الدین حسنی طباطبایی اقامت داشتند و در قسمت جنوبی خانه، اتاق مستقلی وجود داشت که ایشان در آن مستقر بودند و رفت و آمد اشخاص نیز از دری صورت می‌گرفت که مستقیماً به حیاط خانه باز می‌شد و مزاحمتی به همراه نداشت.

روزی اظهار تمایل فرموده بودند که باید خانه‌ای را اجاره کنیم و مدتی هم در آنجا ساکن شویم.دوستان ایشان از جمله اینجانب در صدد پیدا کردن خانه‌ای مناسب بودیم و هر از گاه که مورد مطلوبی پیدا می‌شد مراتب را به اطلاع ایشان می‌رساندیم و زمانی که از محل و مشخصات خانه برای ایشان توضیح می‌دادیم، می‌فرمودند:

خیر آقا جان! ما از این خانه سهمی نداریم!

چندین خانه در طول یک ماه جستجو برای محل سکونت ایشان شناسایی شد، ولی هیچکدام مورد قبول شان قرار نگرفت. تا این که روزی به اتفاق مرحوم مصطفوی در کوچه حرم نما، خانه‌ای را دیدیم که ظاهراً مناسب به نظر نمی‌رسید. ساختمانی نسبتاً قدیمی داشت. در طبقه همکف دارای دو اتاق تو در توی کوچک بود با آشپزخانه‌ای بسیار کوچک در زیر پله‌هایی که به طبقه دوم می‌رفت و مشکل اساسی‌تر آن وجود مستأجر پیره زنی بود که در طبقه فوقانی زندگی می‌کرد و به طوری که همسایه‌ها می‌گفتند با جادو و جنبل سر و کار داشت!

وقتی که بعد از ظهر آن روز به خدمت حضرت آقای مجتهدی شرفیاب شدیم و جریان خانه را بازگو کردیم و گفتیم برای سکونت مناسب به نظر نمی‌رسد، فرمودند:

اتفاقاً همین خانه را در سیر به ما نشان داده‌اند

گفتم:علاوه بر این که خانه بسیار گرفته و کوچکی است، پیره زنی هم در طبقه فوقانی آن سکونت دارد و می‌گویند …ایشان اجازه ندادند که من جمله را تمام کنم، و فرمودند:

زمان آن رسیده است که تکلیف این پیره زن  یکسره شود

هنگامی که به اتفاق ایشان به آن خانه رفتیم، نزدیک غروب بود و خانه ده‌ها بار از آن که ما صبح دیده بودیم، دلگیرتر به نظر می‌رسید!عرض کردم

ملاحظه می‌فرمایید چقدر دلگیر است، فرمودند:

انشاءالله به برکت توسلاتی که دوستان در اینجا خواهند داشت، فضای آن عوض می‌شود و نورانیت خود را پیدا می‌کند.

پس از تمیز کردن خانه و تهیه وسایل مورد نیاز، ایشان در آن خانه مستقر شدند و من هر روز صبح پیش از رفتن به سر کلاس به خدمت ایشان می‌رسیدم

یکی از روزها که برای تهیه صبحانه خدمت ایشان رسیدم، چشم‌های ایشان به رنگ خون در آمده بود و نشان می‌داد که دیشب تا دیر وقت بیدار بوده‌اند و استراحت نکرده‌اند.

پرسیدم:مثل این که استراحت نداشته‌اید؟

فرمودند:

مگر این پیرزن فرتوت گذاشت

گفتم:آیا دیشب مزاحمتی ایجاد کرده‌است؟

فرمودند:

در تسخیر دستی بسیار قوی دارد و مأمورانی قوی پنجه! نیمه‌های شب بود که مأموران خود را به سراغم فرستاد، من با گفتن «یا علی» آنها را فراری دادم! مجدداً پیره زن با تسلی دادن، آنها را به اتاق من فرستاد و من هم با گفتن یک «یاعلی» آنها را متواری کردم. چندین بار این صحنه تکرار شد تا این که مقارن اذان صبح دست از کار کشید و تسلیم شد!آقاجان! او فکر می‌کرد که قدرت او را کسی ندارد و کسی نمی‌تواند با مأموران او روبه‌رو شود! ولی دیشب به اشتباه خود پی برد و فهمید که باید مسیر خود را عوض کند و دست از این کارها بردارد.

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

 

نویسنده ومحقق:سعیدیزدان پناه(باتایید هیئت علمی مجتمع مصباح کربلا)

[۱] قران،سوره بقره،آیه۱۰۲

[۲] تاریخ ابن خلدون

[۳] گنجینه اسرار استاد علی فاطمی

[۴] کتاب کله سزشیخ بهایی

[۵] اصول کافی،جلد اول

[۶] المکاسب جلد۲صفحه۳۹

[۷] استفتاءات آیت الله بهجت، س۶۴۲۰، استفتاءات آیت الله خامنه ای، س ۱۲۳۱، جامع المسائل آیت الله فاضل، ج۱، ص۲۳۹، جامع الاحکام آیت الله صافی، ج۱، ص۲۸۷، سایت دفتر آیت الله سیستانی

[۸] گنجینه اسراراستادعلی فاطمی

[۹] کتاب الهیه،ص۱۶۷،چاپ اول،موسسه شمس الشموس

مقالات مرتبط

طلسم چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم   موضوع مقاله: طلسم چیست؟ نویسنده:سعید یزدانپناه صفری کوچی مقاله شماره هفتم گاهنامه مصباح کربلا(مطالب این مقاله تحت نظارت هیئت علمی…

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. This is the perfect blog for anyone who wishes to find out about this topic. You understand so much its almost hard to argue with you (not that I actually would want toÖHaHa). You definitely put a brand new spin on a topic that has been discussed for many years. Excellent stuff, just great!