اشعار علامه۴
اشعار علامه
کد ثبت علمی:۱۱-۶۱۰-۳۴۹۰۴۰۴۰۱۷-۱۲۵۸
کاروان عشق
کاروان عشق
دلا یک ره بیا ساز سفر کن | ز هر چه پیشت آید زان گذر کن | |
مگر تا سوى یارت بار یابى | دمادم جلوه هاى یار یا | |
دلا بازیچه نبود دار هستى | همه حق است در بازار هستى | |
بود آن بنده فیروز و موفق | نجوید اندرین بازار جز حق | |
دلا از دام و بند خو پرستى | نرستى همچو مرغ بى پرستى | |
چرا خو کرده اى در لاى و در گل | در این ولاى و گلت بر گو چه حاصل | |
دلا عالم همه الله نور است | بیابد آنکه دائم در حضور است | |
ترا تا آینه زنگار باشد | حجاب دیدن دلدار باشد | |
دلا تو مرغ باغ کبریایى | یگانه محرم سر خدایى | |
بنه سر را به خاک آستانش | که سر بر آورى از آسمانش | |
دلا شب را مده بیهوده از دست | که دردیجور شب آب حیات است | |
منبع :دیوان ، ص ۱۹۱ ج ۲، ۱۳۷۸ ه ق . |
پاسخها